بهنوش بختیاری در صفحه اینستاگرام خود در خصوص تذکر یکی از مخاطبین نسبت به حجابش نوشت: وقتی این کامنت رو دیدم با تمام وجود به این فکر کردم که حتماً مشکل از من بوده است!
این بازیگر سینما در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«من همیشه رنگی میپوشم چون معتقدم رنگ شاد به انسان نیروی مثبت میده..با زننده پوشی مخالفم... اما حجابم یک حجاب معمولیه... مسلمانم ومثل خیلی از شما اعتقادم تو یه چیزایی قوی وتو یه چیزایی معمولیه..البته دلایل خودمو دارم که بنا به عرف جامعه گفتنش درین فضا غیر منطقیه... نه ازروی ترس... چون من فقط از خدا میترسم و بس... درین مدت خیلیا فاز گشت ارشاد درین محیط گرفتن... به بهانه امربه معروف بی ادبی ها کردن... به اندازه عقده ها ازار کلامی رساندن... وچون من دختر بختیاریم اصولا وقتی کسی از بالا نگام میکنه لج میکنم و امکان نداره به نصیحت توخالیش گوش بدم. اما وقتی این کامنت رو دیدم با تمام وجود به این فکر کردم که حتماً مشکل از من بوده که شخصی با این حجم ادب و شخصیت ازم درخواست کردن که حجاب بهتری داشته باشم... آدمی که اگه ببینمش به دلیل شعورش... ایمان واقعیش... تربیت واصالتش... نه به دلیل تعریفش از من... بلکه به دلیل لحن پراز ادبشون... که اگه میخوای انتقادی از شخصی بکنی انقدر نرم ودرست بگی که اون فرد تحت تاثیر قرار بگیره... سرتاپاشو گل بارون میکنم... و به احترام این شخص که زیباترین کامنتو راجع به حجاب من گذاشته و به حرمت خدای عزیزی که این شخص میپرسته... سعی میکنم دقت بیشتری بر پوششم داشته باشم... وبا جان ودل دست ایشونو میبوسم. نوکرشم هستم... این یعنی مومن واقعی... خیلی ممنونتم عزیزم چشم قربان... و برای هزارمین بار بنده هیچ جا نگفتم من الگوامممممممم... من خودم دنبال الگو میگردم. من الگوی دختر خانمایی هستم که تو خیابون میبینیم؟ ؟ماشالله که همه این روزا خودشون یه پا الگو هستن که صدتا مث من وشما بایدبریم درس پس بدیم. خلاصه که دمت گرمممممممم. گارد منو شکستی..ارزوی ایرانی پر از ایمان راس راسکی...یاعلی»
او همچنین به تازگی تصویری در معرفی برند لباساش منتشر کرده است.
به گزارش صبحانه، بازپرداخت تسهیلات 80 میلیون تومانی در روش ساده ماهانه یک میلیون و 149 هزار و 701 تومان است. کل سود این تسهیلات با احتساب سود 14 درصدی 85 میلیون و 557 هزار و 40 تومان است.
در روش پلکانی سالانه (12 ساله) کل سود تسهیلات 80 میلیون تومانی 99 میلیون و 125 هزار و 332 تومان است. مبلغ قسط ماهانه سال اول در این روش 937 هزار و 801 تومان و در سال دوم رقم اقساط ماهانه 984 هزار و 692 تومان است.
در سال سوم مبلغ اقساط ماهانه از مرز یک میلیون تومان عبور میکند و به یک میلیون و 33 هزار و 926 تومان افزایش مییابد. در سال چهارم مبلغ اقساط ماهانه یک میلیون و 85 هزار و 622 تومان خواهد بود.
میزان اقساط ماهانه در سالهای پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهم به ترتیب یک میلیون و 139 هزار و 904 تومان، یک میلیون و 196 هزار و 899 تومان، یک میلیون و 256 هزار و 744 تومان، یک میلیون و 319 هزار و 581 تومان و یک میلیون و 454 هزار و 838 تومان است.
در سال یازدهم بازپرداخت تسهیلات 80 میلیون تومانی مسکن مبلغ اقساط ماهانه به یک میلیون و 527 هزار و 580 تومان افزایش مییابد.
در نهایت در سال دوازدهم بازپرداخت تسهیلات به روش پلکانی سالانه مبلغ تسهیلات با رشد حدود 71 درصدی نسبت به رقم اقساط ماهانه سال اول به یک میلیون و 603 هزار و 959 تومان افزایش مییابد.
همچنین در روش پلکانی 4 ساله کل سود تسهیلات 80 میلیون تومانی 96 میلیون و 785 هزار و 594 تومان خواهد بود. مبلغ اقساط ماهانه این روش در دوره 48 ماهه اول یک میلیون و 11 هزار و 822 تومان است. در دورههای 48 ماهه دوم و سوم نیز به ترتیب رقم اقساط ماهانه یک میلیون و 214 هزار و 186 تومان و یک میلیون و 457 هزار و 24 تومان خواهد بود.
سود 74 میلیون تومانی تسهیلات 60 میلیونی
بازپرداخت تسهیلات 60 میلیون تومان مسکن نیز به سه روش ساده، پلکانی سالانه و پلکانی 4 ساله امکانپذیر است. بر این اساس در روش ساده اقساط ماهانه 862 هزار و 276 تومان است، میزان کل سود این تسهیلات 64 میلیون و 167 هزار و 780 تومان خواهد بود.
در روش پلکانی سالانه (12 ساله) بازپرداخت تسهیلات 60 میلیون تومانی، کل سود تسهیلات 74 میلیون و 343 هزار و 999 تومان است.
در این روش مبلغ قسط این وام در سال اول ماهانه 703 هزار و 351 تومان و در سال دوم اقساط ماهانه 738 هزار و 519 تومان است.
در سال سوم میزان اقساط ماهانه با رشد 4.9 درصد نسبت به مبلغ قسط ماهانه سال دوم به 754 هزار و 444 تومان افزایش مییابد. مبلغ اقساط ماهانه در سالهای چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهم در روش بازپرداخت پلکانی سالانه به ترتیب 814 هزار و 217 تومان، 854 هزار و 928 تومان، 897 هزار و 674 تومان، 942 هزار و 558 تومان، 989 هزار 686 تومان و یک میلیون و 39 هزار و 170 تومان خواهد بود.
در سال دهم رقم اقساط ماهانه وام 60 میلیون تومانی در بازپرداخت پلکانی سالانه (12 ساله) یک میلیون و 91 هزار و 128 تومان است. در سال ماقبل آخر میزان اقساط ماهانه یک میلیون و 145 هزار و 685 تومان است. در نهایت در سال دوازدهم قسط ماهانه معادل یک میلیون و 202 هزار و 969 تومان خواهد بود.
همچنین در روش پلکانی 4 ساله میزان سود تسهیلات 60 میلیون تومانی 72 میلیون و 589 هزار و 195 تومان است. رقم اقساط ماهانه این تسهیلات در یدوره 48 ماهه اول 758 هزار و 866 تومان است، در دوره 48 ماهه دوم این رقم به 910 هزار و 640 تومان افزایش مییابد. در دوره 48 ماهه سوم نیز رقم اقساط ماهانه یک میلیون و 92 هزار و 786 تومان است.
سود 49 میلیون تومانی وام 40 میلیونی مسکن
اقساط بازپرداخت 12ساله تسهیلات 40 میلیون تومانی مسکن بهروش ساده ماهانه 574 هزار و 850 تومان است.
با احتساب نرخ سود سالانه 14 درصدی، کل سود تسهیلات 40 میلیون تومانی بهروش ساده بالغ بر 42 میلیون و 778 هزار و 520 تومان است. در مجموع متقاضی باید 82 میلیون و 778 هزار و 520 تومان را در سال دوازدهم (ماه 144) به بانک مسکن پرداخت کند.
در روش پلکانی سالانه (12 ساله) بازپرداخت تسهیلات 40 میلیون تومانی کل سود تسهیلات 49 میلیون و 562 هزار و 662 تومان است. مبلغ قسط این وام در سال اول ماهانه 468 هزار و 900 تومان و مبلغ اقساط ماهانه وام 40 میلیون تومانی در سال دوم به 492 هزار و 346 تومان افزایش مییابد.
در سال سوم رقم ماهانه اقساط به 516 هزار و 963 تومان فزایش مییابد. در سال چهارم بازپرداخت تسهیلات 40 میلیون تومانی، اقساط ماهانه به 542 هزار و 811 تومان افزایش مییابد.
در سالهای پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهم میزان اقساط ماهانه وام 40 میلیون تومانی در روش پلکانی سالانه به ترتیب 569 هزار و 952 تومان، 598 هزار و 449 تومان، 628 هزار و 372 تومان، 659 هزار و 790 تومان و 692 هزار و 780 تومان خواهد بود.
مبلغ اقساط ماهانه سال دهم 727 هزار و 419 تومان و اقساط سال یازدهم 763 هزار و 790 تومان است.
در سال دوازدهم بازپرداخت تسهیلات به روش سالانه میزان اقساط ماهانه با رشد 71 درصدی نسبت به رقم قسط ماهانه سال اول به 801 هزار و 979 تومان افزایش مییابد.
بانک مسکن گزینه دیگری را پیش روی متقاضیان دریافت تسهیلات 40 میلیون تومانی مسکن قرار داده است. بر این اساس وامگیرندگان میتوانند تسهیلات را به روش پلکانی 4 ساله پرداخت کنند.
در این روش میزان سود تسهیلات 48 میلیون و 392 هزار و 797 تومان خواهد بود. مبلغ اقساط ماهانه این وام در دوره اول 48 ماهه 505 هزار و 911 تومان است که در دوره دوم 48 ماهه این رقم به 607 هزار و 93 تومان افزایش مییابد.
مبلغ اقساط ماهانه وام 40 میلیون تومانی در دوره سوم 48 ماهه 728 هزار و 512 تومان است./خبرگزاری تسنیم
این سم براساس گزارش معاونت بهداشتی در نمونه خون زائران مشاهده شد و علائم مسمومیت تائید شد.
وزیر بهداشت ادامه داد: در مورد اینکه این حادثه عمدی بوده یا نه حتماً دستگاههای نظارتی به وظیفه خود عمل میکنند.
وی گفت: نهادهای اطلاع رسانی با توجه به حساسیت این موضوع باید به سرعت اطلاعرسانی کنند تا زمینه ایجاد شایعه از بین برود.
وی ادامه داد: آنچه مربوط به وزارت بهداشت بوده از جمله اقدامات تشخیصی مانند سم شناسی با توجه به اینکه در مشهد امکانات تشخیصی و سمشناسی مناسبی وجود دارد به سرعت و در کمترین زمان ممکن انجام و اعلام نظر شد.
هاشمی در پاسخ به پرسش دیگری درباره تعداد افراد مسموم شده توضیح داد: براساس اطلاعاتی که به من رسیده 32 یا 33 نفر از زائرانی که در هتل بودند مسموم شدند و تا الان 4 نفر فوتی داشتیم، آمار من مربوط به آخرشب دیشب است چون 7 نفر از زائران حالشان وخیم بود و در ICU بستری بودند و در مورد اینکه چه تعداد از زائران مسموم شده ترخیص شده و چه تعداد هنوز بستری هستند، اطلاعات دقیقتر ندارم.
وزیر بهداشت ادامه داد: آزمایشهای لازم از همه موارد مورد استفاده زائران از جمله مواد غذایی، اتاق و وسایل آنها از همه جنبهها از جمله سمشناسی و وجود ویروس ابولا و کرونا ویروس که زمانی در عربستان شایع بود بررسیهای لازم انجام شد و مشخص شد که علت حادثه استفاده از موادی بوده که به عنوان سم در فضای اتاقها مورد استفاده قرار گرفته و با توجه به اینکه درب اتاق بسته بوده از طریق استنشاق وارد خون آنها شده است.
وزیر بهداشت در مورد عمدی یا سهوی بودن حادثه گفت: ما در پزشکی یاد گرفتهایم که همیشه بدترین حالت را در نظر بگیریم و من با توجه به شواهد فکر میکنم که احتمال عمدی بودن این حادثه بیشتر از سهوی بودن آن است. این احتمال وجود دارد مگر اینکه خلافش ثابت شود.
وی افزود: در این مورد باید با توجه به مسائلمان با عربستان، این موضوع باید خیلی جدی گرفته شود و به سرعت اطلاعرسانی شود و هرکس که تخلفی کرده یا کم توجهی داشته باید با آن برخورد شود این خواست مردم است و امیدوارم همه دستگاهها نیز همینطور برخورد کنند.
به گزارش پارسینه، 23 زائر عربستانی به علت سمپاشی طبقه بالای اتاقهای هتل محل اقامتشان در مشهد ، مسموم و به بیمارستان امام رضا منتقل و بستری شدند .
به گفته دادستان مشهد این زائران در قالب تور 60 نفری از عربستان به مشهد مقدس سفر کرده بودند و در یکی از هتل های خیابان امام رضا اقامت کرده بودند .
وی در عین حال تاکید کرد : در بررسی های اولیه مدرکی که بیانگر عمدی بودن این حادثه باشد به دست نیامده است .
بعد از پیگیری های خبرنگار پارسینه مشخص شد این زائران در هتل«توحید مشهد » ساکن بودند.
هتل توحيد از هتل های مشهد است که نزديك به حرم مطهر رضوي ست با فاصله 5 دقيقه پياده مي باشد تاريخ افتتاح هتل سال 1391 مي باشد و این هتل از هتلهای نو ساز مشهد محسوب می شود .
بعد از تماس تلفنی خبرنگار پارسینه با این هتل ضمن تایید خبر مشخص شد تمام مسافران این هتل سعودی بودند و مسافر ایرانی در آن حضور نداشت
همچنین مسئولین این هتل از پاسخ دادن به هرگونه سوال دربازه علت وقوع این حادثه خود داری کردند.
همچنین در آخرین پیگیری خبرنگار پارسینه تا به حال 5 نفر از این زائران فوت شدند و 11 نفر در آی سی یو بیمارستان امام رضای مشهد بستری هستند.
۱. آیا میدانستید که در بالای کوه اورست اینترنت بسیار پر سرعتی در دسترس تمام مسافران است؟
۵. آلبوم Ten Summoner's Tales آقای Sting در فروشگاه Netmarket در حدود ۱۲.۴۸ دلار به فروش میرسد. این فروش آلبوم اولین تجارت اینترنتی موسیقی به حساب میآید.
۷. اولین دامین جهان در سال ۱۹۸۵ با آدرس اینترنتی Symblics.com ثبت شده است. در این سال در مجموع ۶ عدد آدرس اینترنتی ثبت شد.
عکس/ کارواش هواپیما در مهرآباد
شب زفاف احوالات خاص خود را دارد.زوجین سعی می نمایند ماندگارترین خاطرات را به جای بگذارند.اما گاهی عدم رعایت نکات ایمنی و احساساتی شدن بیش از حد منجر به بروز اتفاقاتی می گردد که بسیار ناخوشایند است.حکایت جوان تنومندی است که شب زفاف را بر خود حرام نمود.آقای گرک کاسارونا با بیش از 100 کیلو وزن در شب زفاف بلایی به سر نامزدش آورد که در ابتدا به اورژانس کشیده شد و سپس خانم از ترس از وی جدا شد.
آقای گرک 4 سال قبل با نامزدش گراکاریس آشنا شد.پس از یک ماه که از اشنایی انها می گذشت انها عروسی نمودند.کرگ در انزمان وزن بالایی داشت به طوری که در شب زفاف سر خانمش به شدت با دیوار تخته کچی برخورد نمود و خانم بیهوش روی تخت افتاده بود.هنگامی که گرک خانم را بیهوش یافت وحشت سروپای او را فرا گرفت.
با خود گفت حتما او مرده است.سریعا خانم روانه اورژانس شد.پس معاینات اولیه خانم به هوش امد.کرگ از ان شب خاطرات ناراحت کننده ای دارد.هنگامی که خانمش از او جدا شد وی تصمیم گرفت وضعیت خود را تغییر دهد.به همین جهت با اراده قوی سعی نمود وزن خود را کاهش دهد.
با همت بلند عاقبت او بر چاقی مفرط خود غلبه نمود و اکنون دوروبر او پر از دخترانی است که به او افتخار می نمایند.گرک ساکن لانگ ایسلند نیویورک می گوید من فعلا مجردم اما کسی چه می داند در اینده چه اتفاقاتی می افتد!من فعلا روی بدنسازی خود تمرکز نموده ام. از زمانی که گرک لاغر شده بسیار سرزنده و بشاش شده است
دیگر مانند گذشته مجبور نیست برای پیدا نمودن البسه خود به فروشگاههای متعدد سر بزند.وی در پایان می افزاید من دوست دارم به افراد بگویم که چاقی موضوعی است که به خود افراد ارتباط دارد و انها می توانند با اراده قوی همه چیز را به کنترل خود دراورند.من به چنیدن نفر از دوستانم کمک کرده ام و انها هر کدام چندین کیلو وزن کم کرده اند.
جشنواره فیلم ساندنس۲۰۱۱ به فیلم«شرایط» که به تجربیات دو دختر ثروتمند ایرانی در حوزه موسیقی، کلوپهای زیرزمینی، و تمایلات جنسی نسبت به هم، میپردازد تندیس خود را اعطا کرد.
این فیلم به دلیل تمایلات همجنسگرایی موجود در آن، ابراز شخصیت، و پرداختن موانع به اصطلاح فرهنگی در ایران، توجهات زیادی را در این جشنواره به خود جلب کرد. کارگردان فیلم، که یک زن ایرانیالاصل متولد آمریکاست، این فیلم را در لبنان ساخته است. وی به رویترز اظهار داشته است: «امیدوارم با این کار زمینه جدیدی در سینمای ایران به وجود آورده باشم. این فیلم به مسائل زیادی میپردازد که سینمای ایران قبلا به آنها توجهی نداشته است از جمله تمایلات جنسی، مذهب، تعصب، عقدههای روحی.»
جشنواره فیلم ساندنس (Sundance Film Festival) نام جشنواره سینمایی است که از سال ۱۹۹۱ میلادی در ایالت یوتای آمریکا آغاز به کار کرده است. هدف تاسیس این جشنواره حمایت از فیلمها و فیلمسازان مستقل عنوان شده است. این جشنواره در ماه ژانویه هر سال در بخشهایی چون مستند، درام و فیلمهای آمریکایی و جهان برگزار میشود.
نتخاب بی شرم ترین زنان معلم در جهان
بر اساس گزارش پلیس FBI در یک عملیات گسترده در مدارس ایالات متحده هویت چند معلم به همراه تصاویر معلمین بی شرم در ارتباط با جرایم جنسی در خبرگزاری ها منتشر شد و در اختیار مردم قرار گرفت.
معلمین دستگیر شده متهم به داشتن دست کم یک بار رابطه نامشروع و غیر اخلاقی با شاگردان در کلاس های درس خود، خانه های خود، و حتی در پارکینگ مدرسه، هستند. این مظنونین، که در دبیرستانهای سراسر ایالات متحده کار میکنند و مشغول فعالیت هستند، در حالی رابطه جنسی آنان با دانش آموزان فاش شده است که حین ارتکاب جرم شناسایی شدند.
بنا بر این گزارش یک معلم زن در اتهام با جرایم جنسی درحالی دستگیر شده است و از اتهامش پرده برداری شده است که حین رابطه جنسی اش با یک دانش آموز 16 ساله در منزل مسکونی اش توسط همسرش، مشاهده و تسلیم پلیس شد.
به گفته پلیس “جینا تارابلسی” مشاور حرفه ای در مدرسه ماساچوست در حالی اعتراف به داشتن یک رابطه جنسی با یک دانشجو در مدرسه نموده است که توسط همکاران خود دیده شده بود ،این درحالی که “جسیکا فوچس” 26ساله، حین داشتن رابطه جنسی با یک دانش آموز 16 ساله در خانه اش توسط شوهرش به پلیس تحویل شد . “فوچس” پس از این رسوایی اظهارات دانش آموز و همسرش را بی پایه و اساس عنوان کرده است.
در هر یک از این موارد، دانش آموزان دیگر و اعضای هیات مدیره در مدارس از آنچه رخ داده و از اتهامات وارده به این معلمین متحیر و شگفت زده شده اند. یک مقام مسئول در مدرسه ماساچوست عنوان کرد که شنیدن چنین ادعاهایی “عمیقا نگران کننده و منزجر کننده است.”
جسیکا فوچس، 26 ساله ، معلم علوم در ایالت واشنگتن، یکی از مربیان بنامی است که اکنون نامش در خبرگزاریها به عنوان مجرم جنسی یاد شده به سرفصل مجرمین جنسی در این هفته پیوستند.
سایر معلمان دستگیر شده در این هفته بر اساس اتهامات سوء رفتار جنسی شامل “ماریس گونزالس”، 23 ساله، که در روز جمعه پس از اتهام رابطه نامناسب با یک جزئی در یک مدرسه در تگزاس دستگیر شد، و “امیلی میشل راجرز”، 22 ساله، معلم مطالعات اجتماعی ، از تگزاس، که در روز پنج شنبه با برقراری روابط جنسی با یک دانش آموز در کریسمس متهم شده و دستگیر شده است.
به گفته “ایمن چپل،” سرپرست این عملیات در مرکز پلیس منطقه درجزیره بینبریج “جیسون هاجز” 29 ساله معلم مرد مدرسه ای است که در ارتباط با اتهام مشابه دستگیر و به زندان دالاس منتقل شده است. رابطه نامشروع و غیر اخلاقی وی با یک دانش آموز که در گذشته در دبیرستان” دربه” انجام داده بود وی را پس از مقابل قاضی قرار دادن به پرداخت 5000 دلار جریمه نقدی محکوم کرد و او اکنون پس از سالها دوباره مرتکب این جرم شده است که مجدد شناسایی و دستگیر شده است و روانه زندان شد.
در رابطه با مدارس در امریکا، معلم “کلرادو کاترینا” Bardos این هفته با داشتن یک رابطه دراز مدت و طولانی جنسی با یکی از دانش آموزان پسر 12 ساله متهم شده است که پس از دستگیر شدن به زندان دالاس کانتی منتقل شده است.
پلیس ایالتی آمریکا با در نظر گرفتن شکایت های وارده علیه این معلمین تحقیقات گسترده ای را مبنی بر جمع آوری مدارک و شواهد غیر قابل انکار بر علیه آنان برای محاکمه شدن آغاز کرده است. پلیس بر این باور است که احتما افزایش قربانیان سوءاستفاده اخلاقی در خصوص این پرونده وجود دارد
ماجرای تغيير جنسيت يک بازيگر آمريکايي آنقدر جذاب بود، که او با نام جديد در توئيتر رکورد رئيس جمهور آمريکا را شکست.
پس از جذب بيش از يک ميليون دنبالکننده توئيتري در چهار ساعت، کاتلين جنر رکورد جديدي به نام خود در کتاب رکوردهاي گينس ثبت کرد. پيش از اين بارک اوباما با جذب يک ميليون دنبالکننده در پنج ساعت اين رکورد را در اختيار داشت. در زمان اعلام اين خبر تعداد دنبالکنندههاي کاتلين جنر به 1.8 ميليون رسيده و همچنان در حال افزايش است.
بروس جنر تهيهکننده، ورزشکار و بازيگر آمريکايي پس از تغيير جنسيت نام کاتلين را بر خود نهاد و به صورت عمومي اعلام کرد که از اين پس او را بايد به نام کاتلين جنر بشناسند. او اين کار را با انتشار يک عکس روي جلد مجله ونيتي فر انجام داد.
عکس زیر را در صفحه شخصی اش در اینستاگرام منتشر کرده است که همانطور که مشاهده می کنید توضیحی که در زیر عکس نوشته شده غلط املایی دارد!!!!
(افتتاحیه : افتتاهیه!)
ماجرای جنجالی دختر افغانی که برای دومین بار از پدرش باردار شد!!
هفته پیش دادگاه ابتدایی در کابل، مردی را به جرم تجاوز جنسی به دخترش به سختترین مجازات، یعنی اعدام محکوم کرد. این مرد متهم بود که سالها از دخترش استفاده جنسی کرده و چندین بار دخترش از او باردار شده و دو بچه هم از او دارد.
ماجرای این دادگاه بر میگردد به سال گذشته؛ زمانی که اولین جلسه آن برگزار شد اما به دلیل نبودن شواهد و مدارک کافی، جلسه بعدی حدود یک سال به تاخیر افتاد. دختر ادعا کرده بود که از پدرش یک دختر به دنیا آورده و بچهای که در شکم دارد نیز حاصل تجاوز پدرش است.
همین شد که دادگاه درخواست آزمایش DNA کرد و با توجه به محدودیت امکانات در افغانستان، هیاتی موظف شد که این آزمایش را فراهم کند. در آن زمان من به دیدار این دختر به خانهاش رفتم.
نتیجه آزمایش: مثبت
روح الله، وکیل مدافع مدعی پرونده میگوید، اگر این آزمایش نبود، امکان داشت دختر به مجازاتی مطابق قوانین افغانستان و قوانین اسلامی محکوم شود. او میگوید که این آزمایش یگانه مدرکی بود که توانست ثابت کند متجاوز پدر دختر بوده و دختر بیگناه است.
مسئولان قضایی افغانستان میگویند که برای گرفتن آزمایش DNA ابتدا هیاتی از دادستانی، وزارت کشور و پزشکی قانونی تشکیل شد و آزمایش خون و آب دهان پدر، دختر و فرزندانش را گرفت و از طریق پایگاه هوایی بگرام به آمریکا فرستاد. پس از طی مراحل نتیجه آزمایش در پاکت مهر و موم شده به افغانستان فرستاده شد و سپس در نامه رسمی وزارت کشور، به دادگاه ارسال شد.
مخارج آزمایش DNA را که حدود سه هفته طول کشید تا نتیجهاش مشخص شود، یک نهاد تحقیقاتی متقبل شده است.
به همین ترتیب در دادگاه ابتدایی کابل قاضی سرانجام گفت که آزمایش DNA نشان میدهد که پدر دختر عامل تجاوز بوده و مطابق ماده هفدهم قانون منع خشونت علیه زنان و مواد ۱۴۸ و ۱۴۹ قانون جزای افغانستان او را به اعدام محکوم کرد.
نهاد اجتماعی ‘عدالت برای همه’ که جریان انجام آزمایش DNA این پرونده را از اول تا آخر دنبال کرده میگوید که این نخستین آزمایش DNA نیست که بنابر تقاضای دادگاههای افغانستان انجام شده است. بلکه چند سال پیش نیز چنین آزمایشی در ارتباط به یک پرونده نسبتا مشابه انجام شده بود و دادگاه حکم خود را با استناد به همان آزمایش صادر کرد.
‘این بچه هم دختر من است هم خواهرم’
در اوج سرمای سال گذشته (حدود چهار ماه پیش) این دختر ۲۳ ساله را اولین بار در خانهاش در کابل دیدم. دختری جوان با دختربچهای سه ساله در آغوش، از ما پذیرایی کرد. آن وقت باردار بود و در خانهای دواتاقه و نیمهکاره، که به خاطر نبودن برق پردههایش را کنار زده بودند، زندگی میکرد.
مادرش و برادرانش نیز با او زندگی میکردند.
در شروع دختربچه را به ما معرفی کرد: “این، هم دختر من است، هم دختر پدر من؛ یعنی که حاصل تجاوز پدرم بر من است، ما هم مادر و دختر هستیم و هم خواهر.”
دختربچه نیز که در دنیایی دیگر زندگی میکند و از ماجراها خبری ندارد، فکر میکند که او خواهر بزرگش است نه مادر واقعیاش.
قصه این دختر از قصههای تکاندهندهای است که دیگر برای خیلی از شنوندههای افغان تکراری شده، با این تفاوت که این پرونده ثبت شده، دهلیزهای دادگاهها و نهادهای دولتی را طی کرده و همگانی شده است.
این زن جوان میگوید چهارساله که بود پدرش ایران رفت و هفت هشت سال بعد برگشت.
میگوید وقتی پدرش برمیگشت انتظار داشت همه مهر و محبت پدری را که سالها از آن محروم بوده، ببیند. چرا که همیشه حسرت محبت عموها و دائیهایش به فرزندانشان را میخورد.
اما وقتی خود را در آغوش پدر یافت، “این محبت بیش از حد بود.”
طوری که خودش میگوید در دوازده سیزده سالگی نگاه پدرش به او نسبت به نگاه سایر پدران به دخترانشان فرق داشت.
او گفت: “از نوازش اندامم شروع شد و تا آزار و اذیت و لمس جسمم ادامه یافت. وقتی هم پیش مادرکلان (مادربزرگ) رفتم و شکایت کردم مرا سرزنش کردند و گفتند که همه پدران دختران شان را نوازش میکنند.”
نوزادی که در صحرا رها شد
این زن جوان میگوید که وقتی به سن ۱۴ و ۱۵ سالگی رسید، شبی پدرش به زور به او تجاوز جنسی کرد: “ترسیده بودم، شوکه شده بودم و یک گوشهای گرفته بودم خودم را (کز کرده بودم).”
خودش میگوید: “به مادرم فرصت نمیداد چیزی بگوید. این تجاوز جریان داشت تا بالاخره باردار شدم. وقتی حمل گرفتم، پدرم کوچ مان را به جای دیگری در کابل انتقال داد و از آنجا به بغلان رفتیم. در بغلان طفلم به دنیا آمد و پدرم او را برد و در صحرا رها کرد.”
او میگوید چهار بچه دیگرش را مجبور شده بیاندازد.
این اتفاقات در جامعه سنتی افغانستان خط سرخ است و از منظر دینی نیز به شدت محکوم شده است اما با آنهم در بسیاری از موارد در نقاط مختلف کشور، دختران و زنانی که مورد تجاوز قرار میگیرند از دید جامعه “افراد بد” شناخته شده و محکوم میشوند.
سرانجام این ماجرا سرنوشت آنها را از یک ولایت به ولایتی دیگر کشاند، در این مدت دست این دختر بود و دامن دولت، گاهی هم گریبان دولت.
میگوید بار دیگر حمل گرفت و این بار تن به سقط جنین نداد و دخترش را به دنیا آورد و با این دختر رفت به نهادهای عدلی و قضایی تا پدرش بازداشت شود اما طوری که خودش روایت میکند، نتیجهای به دست نیاورد.
میگوید: “وقتی دادگاه برگزار شد قاضی به من گفت چرا خودت را نکشتی و چرا طفلی که در بطنت است را نکشتی، باید سقط می کردی. من به طرفش نگاه کردم و گفتم که اگر می کشتمش به من میگفتید که حتما این طفل از کس دیگری بوده که او را دور انداختی، برای همین به دنیا آوردمش.”
دادگاه ابتدایی کابل
قصه این زن جوان به این یکی دو تجاوز پایان نمییابد. او ادعا میکند که توسط پدرش “دهها بار مورد تجاوز قرار گرفته” و چهار بچه را مجبور شده بیاندازد و بارها برای اقناع حوزههای پلیس و نهادهای عدلی به پزشکی قانونی رفته و آزمایش داده است.
او میگوید: “شب عید رمضان بود، پدرم آمد خانه و مادرم را فرستاد خانه همسایه، آن شب به من تجاوز کرد و چهار آمپول زد و من مریض شدم و گوشهای افتادم. مادرم با استفاده از فرصت که قبلا با ملا و وکیل محل و پلیس صحبت کرده بودیم، رفت و بزرگان محل و پلیس و ملا و وکیل را آورد و آنها اوایل صبح پدرم را بازداشت کردند و بردند، این آخرین باری بود که به من تجاوز جنسی کرد.”
میگوید که در کنار تجاوز جنسی، آمپولها و قرصهای زیادی به زور پدر گرفته که بعد فهمیده هدفش جلوگیری از بارداری بوده است.
بعد از آن که پدرش زندانی شد، رفت و تمام این قصهها را در یکی از شبکههای تلویزیونی خصوصی در برنامهای زنده بازگو کرد، آنجا بود که شماری از فعالان مدنی با او همراه شدند و صدایش را به دادگاه افغانستان کشاندند.
سرانجام پس از دادخواهی و مداخله مدافعان حقوق زن، قاضی جلسه دادگاه را به جلسه دوم موکول کرد و تقاضا کرد که برای اثبات ادعاهای دختر، آزمایش DNA دو فرزند، دختر و پدرش انجام شود.
دادگاه این دختر در کابل برگزار شد، دادگاه علنی اعلام شد اما قاضی دادگاه با حضور دوربینهای رسانهها به دلایلی مخالفت کرد و تنها به حضور خبرنگاران اکتفا کرد و فقط دستگاههای ضبط صدا را اجازه داد.
من با چند خبرنگار در این جلسه حضور داشتم. در یک سوی تالار قربانی و مادر و بچههایش با تعدادی از زنان و در سوی دیگر تالار مردان و خبرنگاران نشستند
ابتدا پدر دختر را که دست و پا و کمرش زنجیر کشیده شده بود، آوردند و بعد هیات قضایی در جایگاه قرار گرفت و سپس دادستان پرونده، فشرده تحقیقات و اقرارهای طرفها را خواند. هرچند که دادستان اصلی در یکی از حملات کابل کشته شده بود و دادستان آن روز در مورد چند و چون پروند آگاهی کافی نداشت.
جلسه دوم دادگاه ابتدایی با ماهها تاخیر برگزار شد
قاضی پس از چند سوال و جواب از دختر، مادرش و پدرش به اتاقی دیگر رفت و حدود بیست دقیقه بعد آمد و حکم را صادر کرد.
در جریان جلسه دادگاه، قاضی سید احمد چند بار خطاب به دختر و پدر دختر گفت: “اگر مرتکب تجاوز جنسی شده باشد و این کودکانش از شخص دیگری باشند و تو آگاهی داشتی، حق داشتی او (دخترت) را بکشی.”
تلاش ما برای صحبت با قاضی سید احمد برای توضیح در مورد این اظهاراتش بینتیجه ماند اما معاون دادگاه ابتدایی کابل گفت که قاضی بیشتر سعی کرده با این موضوع طرفهای پرونده را به صحبت کردن وادارد و قصد دیگری نداشته است.
‘دخترم با غریبهها بوده است’
این حکم دادگاه برای پدر دختر قناعت بخش نبود، میگوید خودش میداند و خدایش که به دخترش چپ ندیده است و به او جز نگاه پدری، نگاهی نداشته است.
این مرد میانسال میگوید که دخترش با غریبهها بوده است و با یکی از خویشاوندان شان حدود پانزده روز همبستر بوده است و خودش که راننده موترهای باری در شاهراه بوده نتوانسته “کارهای” دخترش را کنترل کند.
اگرچه این حکم نهایی نیست اما دختر میگوید که تا پای اعدام پدرش خواهد ایستاد. نه تنها به این دلیل که ماجراهای تجاوز زندگیاش را ویران کرده و سبب شده نامزدش از ازدواج با او منصرف شود، بلکه میگوید میخواهد این ماجرا عبرتی شود به دیگران تا این گونه رویداد در زندگی سایر دختران افغان تکرار نشود.
در پایان جلسه دادگاه، او جلو دوربین رسانهها ظاهر شد و گفت که انتظار اجرا شدن حکم دادگاه را میکشد؛ این که دادگاه استیناف و تمیز به حکم دادگاه ابتدایی مهر تایید بگذارند.
حمیده وردک، از مدافعان حقوق زن میگوید که رساندن این پرونده تا دادگاه استیناف، گذشتن از هفت خوان رستم بوده است. او که در جلسات دادگاه با این دختر حضور داشته میگوید که وقتی اولین بار دعوا باز شد، بچه دوم دختر در شکمش بود اما حالا به دنیا آمده و سه ماهه شده و تاکنون فقط یک دادگاه به پایان رسیده است.
اما با آن هم این زن جوان در این جامعه راه دشواری در پیش دارد، او سالها بعد که دختر و پسرش بزرگ میشوند باید به آنها جواب پس بدهد که پدرشان چه کسی بود؟
خودش میگوید که اگر پدرش اعدام هم شود، چالشهای دیگری او را رها نخواهد کرد، از جمله انتقام گرفتن بستگان پدرش از او.
جدا از نگرانی از آینده، روزهای پیش روی این دختر و فرزندانش هم خالی از دشواری نیست. او در وضعیت مناسب اقتصادی زندگی نمیکند و پول خانه و خوراکش را به کمک چند فعال حقوق زن و دستمزد ناچیز برادرانش تامین میکند.
صحرا موسوی، فعال حقوق زن و مستندساز افغان که پرونده این دختر را از شروع تا حالا دنبال کرده میگوید که به کمک یکی از فعالان حقوق زن، برای او یک چرخ خیاطی آماده کرده و مشغول فراگیری خیاطی است تا با آن بتواند چرخ زندگی خود را در آینده بچرخاند.
2- در کشور اندونزی واقع در جنوب شرقی آسیا، اگر ثابت شود که فردی عمل استمنا( خود ارضایی) انجام داده، سر آن فرد را به عنوان مجازات می توانند از تنش جدا کنند.
3- بنا به سنتی در تایوان، واقع در شرق آسیا، یکی از خویشاوندان یا دوستان داماد باید بکارت عروس را از بین ببرد. بدین ترتیب داماد می تواند از انجام این وظیفه ناراحت کننده و نامطلوب رهایی پیدا کند.
4- بر اساس سنتی در هندوستان، زنانی که برای انجام نظافت به خانه های دیگران می روند، می توانند وظیفه پاسخ دادن به نیازهای جنسی نوجوانان مجرد ساکن خانه را نیز به عهده بگیرد.
5- در جزیره Guam واقع در اقیانوس کبیر، مردها می توانند شغلی متفاوت و بی نظیر در سراسر جهان را داشته باشند. مردانی که این شغل را انتخاب می کنند، شهر به شهر می گردند و در ازای دریافت پول از دختران باکره، اقدام به برقراری رابطه جنسی با آنها می کنند. بر اساس سنتی در جزیره Guam ازدواج دختران باکره به هیچ وجه مجاز شمرده نمی شود.
6- در شهر Cali کشور کلمبیا در آمریکای جنوبی، اولین رابطه جنسی عروس جوان و شوهرش توسط مادر عروس به طور کامل زیر نظر گرفته می شود.
7- بنا به قانون موسوم به Cottonwood که در ایالت آریزونای آمریکا جاری است، زوج ها نمی توانند در اتومبیلی که لاستیک آن پنجر شده به معاشقه بپردازند
8- ماداگاسکار در شرق آفریقا تمام چیزهایش منحصر به فرد است و در جاهای دیگر وجود ندارد . مثل حیوانات -گیاهان -تاریخ زمین شناسی و امثال آن -ولی عجیب ترین مطلب تسلیت گفتن بومیان این کشور است .
چندی پیش تلویزیون "راشاتودی" روسیه، در گزارشی که در این خصوص پخش کرده به این مسئله مهم که وزارت دفاع آمریکا را مشغول کرده، پرداخت و اذعان کرد که تجاوز به زنان در ارتش امریکا در حالیست که مسئولان از افزایش این آمار ابراز نگرانی کردهاند و بررسیها نشانگر آن است که یک سوم از زنان ارتش امریکا هدف تجاوز جنسی مردان ارتشی خود قرار گرفتهاند.
آمارهای رسمی دولت امریکا نشانگر آن است که از هر سه زن در ارتش امریکا یکی هدف تجاوز به عنف نظامیان قرار میگیرد. حتی در این مورد کتابی هم با عنوان "تجاوز به عنف دشمن خودی" انتشار یافته است. این كتاب داستان تکان دهنده زنان نظامی را شرح می دهد که قربانی سوء استفاده جنسی همرزمان امریکایی خود شدهاند.
یکی از فیلمسازان که سرگرم تهیه فیلمی در این خصوص است، می گوید: جرائم جنسی در ارتش امریکا به امری عادی تبدیل شده است. زیرا عاملان آن به ندرت تحت بازجویی و تعقیب قضایی قرار میگیرند. مرسدس گالگو گفت: "به علت اینکه زنانی که هدف تجاوز قرار می گیرند، معمولا از طرف فرماندهان و رده های بالاتر ارتش تهدید می شوند، جرات پیدا نمی کنند چنین مواردی را گزارش کنند."
وزارت دفاع امریکا، پنتاگون، گزارش داده است، موارد تجاوز به عنف در عراق و افغانستان در یک سال گذشته۲۶ درصد افزایش داشته است. اما آمارهای واقعی بسیار بیشتر از این است، زیرا این آمار فقط با استناد به اظهارات کسانی که قربانی بودهاند تهیه شده است.
کسانی که هدف تجاوز جنسی در ارتش امریکا قرار گرفتهاند معتقدند که ارتش برای آنها ارزشی قائل نیست و از آنها فقط به عنوان یک ابزار استفاده میکند.
شبكه تلویزیونی بیبیسی در گفتوگو با "مارتی ریبیرو " یكی از سربازان زن شاغل در نیروی هوایی آمریكا، از سختیهای كار زنان در ارتش این كشور خبر میدهد؛ به طوری كه بسیاری از زنان شاغل در ارتش آمریكا مورد آزار و اذیت همكاران مرد خود قرار میگیرند و در عین حال تمهیداتی برای برخورد با متخلفین از سوی مقامات آمریكایی در نظر گرفته نمیشود.
این سرباز آمریكایی كه قربانی تجاوزات جنسی در ارتش آمریكا قرار گرفته بود، در چگونگی این اقدام گفت: در ارتش آمریكا به هر فرد دستور داده میشود كه در مناطق جنگی اسلحه خود را به روی زمین نگذارند، اما من برای لحظهای برای استراحت و كشیدن سیگار این كار را كردم و این زمانی بود كه از سوی همكار مرد خود مورد تجاوز قرار گرفتم.
وی با اشاره به اینكه برای طرح شكایت خود، این موضوع را با مسئولان ارتش آمریكا در میان گذاشته است؛ گفت: متأسفانه آنها به من اخطار دادند، در صورتی كه علیه آنها تشكیل پرونده دهم، از آن به اتهام ترك وظیفه (زمینگذاردن اسلحه) بر علیه خودم استفاده میكنند.
این درحالی است كه رهبران كنگره آمریكا در جلساتی كه به منظور رفع مشكل تجاوز جنسی در ارتش آمریكا برگزار شد، به این نتیجه رسیدهاند كه اقدامات بسیاری برای برخورد و ریشهكنی این پدیده در میان سربازان آمریكایی مورد نیاز است.
بنا بر این گزارش، در یك نظرسنجی منتشر شده در سال ۲۰۰۳ كه توسط دانشگاه آیووا و با بودجه دپارتمان دفاع آمریكا انجام شد، از میان ۵۰۰ زن شاغل در ارتش آمریكا بیش از ۳۰ درصد آنها مورد تجاوز قرار گرفته یا تجاوز به آنها ناكام مانده است و این در حالی است دپارتمان دفاع آمریكا، در گزارش سالیانه خود در سال ۲۰۱۰ تخمین زد؛ كه علی رغم گستردگی تجاوزات صورت گرفته در ارتش آمریكا، ۹۰ درصد این تجاوزات گزارش نمیشود.
مادر این سرباز پس از مدتها توانست موافقت کنگره را به دست آورد و نگرانی خود را از نبود مدیریت صحیح در ارتش در خصوص سوءاستفاده های جنسی از سربازان در صحن کنگره بیان کند.
وزارت دفاع امریکا اعلام کرد، در سال ۲۰۰۷ به پرونده ۶۰۰ مورد تعرض جنسی رسیدگی شد. از این میان فقط ۳۰ درصد در دادگاه نظامی و ۴۰درصد هم در دادگاه غیر نظامی پیگیری شد.
"جین هارمن” از دموکراتهای کنگره، گفت: این وضع باعث می شود تا قربانیان تعرضات جنسی از شکایت منصرف شوند و متخلفان نیز در جرم خود جری تر شوند. او در ادامه افزود: بیش از ۴۱ درصد از زنانی که در نیروهای مسلح امریکا خدمت می کنند هدف تعرض و تجاوز جنسی واقع می شوند. زنانی که در نیروهای مسلح خدمت می کنند از طرف همرزمان خود بیشتر در معرض تعرض جنسی هستند تا اینکه در عراق هدف گلوله قرار گیرند.
جالب این جاست که کمیته کاری که وزارت دفاع دو سال پیش برای بررسی موارد تعرضات جنسی در ارتش تشکیل داده بود، هنوز اولین جلسه خود را تشکیل نداده است.
نشریه تحقیقات کنگره آمرمکا "سی کیو ریسرچر " نیز اخیراً در گزارشی نوشت: اریکا کراولی، گروهبان یکم ارتش آمریکا در کتاب جدید خود با عنوان "تصاویر زنان کهنه سرباز جنگی " آورده است: "هنگامی که وی (کراولی) به ارزیابی سربازان پیش از اعزام به عراق مشغول بود، دریافت که بسیاری از زنان پیش از اعزام، باردار میشوند. "
"مری آن رایت" سرهنگ بازنشسته ارتش آمریكا یكی از حوادثی را كه بیشتر نظامیان زن با آن روبرو میشوند تجاوز جنسی میداند كه بسیاری از این زنان نظامی كشته شده ، یا بطور مستقیم توسط متجاوزان كشته شده یا در اثر فشارهای روحی كه پس مورد تجاوز قرار گرفتن به آنها وارد میشد، دست به خودكشی زدند.
وقتی دختر۱۷ ساله به شعبه ۷۲ دادگاه کیفری استان تهران مراجعه کرد و به طرح شکایت از جوان متجاوز پرداخت سناریوی این پرونده کلید خورد. این دختر به قضات گفت: چند روز پیش در راه مدرسه با پسر ۱۹ سالهای به نام «سجاد» آشنا شدم. او بارها سد راهم شده و به من درخواست دوستی داده بود.
آن روز شماره تلفنش را گرفتم و برای او SMS فرستادم. دوستی ما آغاز شد. سجاد میگفت بزودی همراه خانوادهاش به خواستگاریام میآید. دانشجوی رشته کامپیوتر بود و میگفت پس از گرفتن مدرکش جشن عروسی را برپا میکند. دختر جوان ادامه داد: یکی از روزها سجاد با من تماس گرفت و مدعی شد که پدر و مادرش میخواهند عروس آیندهشان را ببینند و به این بهانه مرا به خانهاش دعوت کرد.
آن روز به خانه سجاد که در منطقه اعیاننشین تهران است، رفتم. خودش تنها بود با یک آبمیوه از من پذیرایی کرد و گفت بزودی پدر و مادرش میرسند. پس از نوشیدن آبمیوه بیهوش شدم و وقتی به خود آمدم متوجه شدم که سجاد مرا تسلیم نیت شوم خود کرده است، به همین خاطر برای شکایت از وی به دادگاه آمدم.
پس از طرح شکایت این دختر، قضات دستور بازداشت سجاد را صادر کردند و با راهنماییهای وی، جوان دانشجو بازداشت شد. این پسر ۱۹ ساله وقتی در برابر قضات ایستاد خود را بیگناه دانست و مدعی شد که این دختر را به عقد موقت خود درآورده است.
وی با صدور قرار قانونی بازداشت شد تا اینکه پس از ۲۰ روز خانواده دختر نوجوان به دادگاه رفته و با اعلام رضایت اظهار داشتند که این دختر و پسر به صورت موقت به عقد یکدیگر درآمدهاند. برگه صیغهنامه سند آزادی سجاد شده و این پسر پس از ۲۰ روز از زندان آزاد شد و قضات دادگاه کیفری وی را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه کردند.
سجاد پس از آزادی پای سفره عقد نشست و با ۱۴ سکه شاکی پرونده را به عقد دائم خود درآورد. در حالی که این زن و شوهر کمسن و سال میخواستند مراسم جشن عروسیشان را برپا کنند داماد جا زد و با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست جدایی داد.
پایان عشق تازهداماد
نوعروس ۱۷ساله یک ماه پس از عقد به شعبه پنجم دادسرای شمیرانات مراجعه کرد و از شوهرش به خاطر شکنجه و عدم پرداخت نفقه شکایت کرد. این دختر نوجوان به بازپرس نیکصفت گفت: وقتی با سجاد آشنا شدم به بهانه اینکه خانوادهاش میخواهند عروسشان را ببیند مرا به خانهشان دعوت کرد و با آبمیوه مسموم مرا بیهوش کرد و…
وی افزود: وقتی به اتهام تجاوز به عنف از این پسر شکایت کردم، خانوادهاش نزد پدر من که استاد دانشگاه است، رفتند و مرا خواستگاری کردند، با چربزبانی رضایت پدرم و مادرم را جلب کرده و برای حفظ آبرو خواستند از شکایتمان صرفنظر کنیم و به دروغ بگوییم که صیغهنامه داریم. ما هم فریب حرفهای آنان را خوردیم و رضایت دادیم.
سجاد پس از ۲۰ روز از زندان آزاد شد و ما با هم عقد کردیم. میخواستم در کنارش زندگی کنم اما خانوادهاش مخالف بودند. پس از مدتی هم اخلاق و رفتار سجاد تغییر کرد. با من بدرفتاری میکرد و میگفت تو دختری نیستی که بتوانم در کنارت خوشبخت باشم. من به اجبار با تو ازدواج کردهام و رویای چنین زندگیای را نداشتم. مرتب از این حرفها میزد. بعد SMSهای تهدیدآمیز میفرستاد، میگفت مرا میکشد و اگر از او جدا نشوم بر سر و صورتم اسید میپاشد تا اینکه فهمیدم درخواست طلاق داده.
وقتی برگه احضاریه به دستم رسید، سراغش رفتم. او هم در خیابان مرا به باد کتک گرفت و به من تهمتهای ناروا زد. نتوانستم این وضع را تحمل کنم برای همین تصمیم گرفتم از این پسر شکایت کنم که اینچنین زندگی مرا به بازی گرفت.
وی ادامه داد: عقد و ازدواج را بهانه کرد تا از زندان آزاد شود و حکم تبرئه بگیرد. او از سادگی من سوءاستفاده کرد و فریبم داد. حالا تنها کسی که در این بازی باخته من هستم که در سن ۱۷ سالگی بیوه شدهام. این نوعروس شکستخورده افزود: از وقتی با هم عقد کردیم، نفقه مرا هم پرداخت نکرده چون پدرم میگوید وظیفه شوهرت است که خرجیات را بدهد.
پس از شکایت این نوعروس، سجاد همسر وی به دادسرا احضار شد. وی در حالی که همراه پدرش به دادسرا آمده بود به بازپرس نیکصفت گفت: من تصور چنین زندگیای را نداشتم. نمیتوانم در کنار زنی زندگی کنم که روزی به اتهام سنگین تجاوز از من شکایت کرده و به خاطر این اتهام ۲۰ روز مرا به زندان انداخته است. از طرفی من دانشجو هستم و میخواهم ادامه تحصیل بدهم، خیلی زود است که بخواهم به مشکلات زندگی فکر کنم!
وی ادامه داد: عشق من کودکانه بود که خیلی زود به نفرت تبدیل شد چون این دختر رفتارهای بچگانه دارد. چند روز پیش به خانه ما آمد و با جیغ و فریاد آبروی ما را در محل برد. من اصلا او را کتک نزدم که چنین ادعایی علیه من مطرح کرده است. این دختر پیامکهای تهدیدآمیز برایم میفرستد. من هیچوقت او را تهدید نکردهام. ما راهمان از هم جداست. اواخر بهمن وقت دادگاه داریم و به صورت توافقی از یکدیگر جدا خواهیم شد.
در ادامه جلسه، پدر این پسر ۱۰۰ هزار تومان تحت عنوان نفقه به عروسش پرداخت کرد و جلسه دادرسی پایان یافت. بررسیها در این پرونده ادامه دارد.
عکس یک دختر بدحجاب در شبکه های اجتماعی در حال اشتراک گذاری است که این عکس را به نوه آیت الله رفسنجانی (فرزند فائزه هاشمی رفسنجانی) نسبت داده اند.
در شرح عکس دختر بدحجاب این چنین نوشته اند:
این خانم خوشکل اروپایی نیست
نام این خانم ساناز هاشمی فرزند فائزه هاشمی
نوه آقای رفسنجانی هست
این جور تیپ ها برای مردم ممنوع هست
نه خانواده سران مملکت
برای دیدن عکس در سایز اصلی زوی آن کلیک کنید
پونک: این خبر و منتسب کردن تصویر این دختر بدحجاب به عنوان نوه ی آیت الله رفسنجانی که در فضای مجازی پخش شده است، کذب محض است که دشمنان آقای رفسنجانی برای تخریب چهره وی در افکار عمومی منتشر میکنند.
فائزه رفسنجانی دارای دو فرزند به نام های مونا لاهوتی و حسن لاهوتی است که عکس تنها دختر او (مونا لاهوتی) را در کنار پدر بزرگش مشاهده میکنید.
عکس واقعی نوه ی رفسنجانی
ایلما خواهر کریستیانو رونالدو با این اقدام خود می خواست ثابت کند که این تنها برادرش نیست که زیبا و دارای جسمی ورزیده است.
ایلما که 37 سال سن دارد، گفته است که رونالدو را در جریان چاپ و انتشار عکس های نیمه برهنه اش بر روی جلد مجله نگذاشته است. وی درباره دلیل خبر ندادن به برادر خود گفته است که پیشتر می دانست رونالدو با این کار وی موافقت نخواهد کرد. ایلما آویرو هم اکنون با همسر و تک فرزندش زندگی می کند.
تصویر خواهر کریستیانو رونالدو و فرزندش
به گزارش بلاغ، اهمیت رعایت آداب دیپلماتیک تا جایی است که گاهی عدم توافق بر سر این مساله که کدام مسئول سیاست خارجی دست خود را زودتر برای فشردن طرف مقابل دراز کند، زمینهساز برهم خوردن یک توافق بزرگ بینالمللی شده است.
جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یکی از اعضای سازمان ملل متحد موظف به اجرا و پیادهسازی پروتکل تشریفات و آداب دیپلماتیک است. یکی از اصول ابتدایی و اساسی قواعد تشریفات و آداب دیپلماتیک در سفرهای خارجی، توجه به فرهنگ و رسوم کشور میزبان و به طور کلی طرف مقابل است؛ یعنی این یک عرف بینالمللی است که رسوم و آداب فرهنگی کشور میزبان که ممکن است مغایرت گستردهای با بافت فرهنگی فرد مدعو داشته باشد، باید توسط دیپلمات مهمان رعایت شود.
با این حال، متاسفانه در سالهای اخیر، برقراری ارتباط با کشورهای اروپایی و غربی در صدر اولویتهای وزارت امور خارجه قرار گرفته و بقیه مسائل به طور کلی تحتالشعاع آن تعریف شدهاند؛ تا جایی که حتی آداب ابتدایی دیپلماسی نیز که باید توسط مهمانان خارجی رعایت شود، براحتی نادیده گرفته میشوند و توسط غربیها در خاک ایران زیر پا گذاشته میشوند.
آخرین نمونه از این مساله عجیب و ناراحت کننده، روز گذشته و در جریان حضور جمعی از اعضای پارلمان اروپا در ایران رخ داد. پوشش بسیار عجیب رئیس کمیسیون سیاست خارجی پارلمان اروپا در این دیدار که فارغ از دهنکجی و بیتوجهی کامل به قانون حجاب در ایران، رسما یک لباس غیررسمی و راحتی محسوب میشود و به هیچ عنوان جایگاهی در رسوم و آداب دیپلماتیک ندارد، نگاه بسیاری از ناظرین را به خود جلب کرد.
اما این برخورد زننده و عجیب تنها منحصر به خانم نماینده نبود و سایر اعضای این هیات پارلمانی نیز با رویکردی عجیب نظیر حضور در یک مراسم رسمی دیپلماتیک با کولهپشتی، کارشناسان و اهالی رسانه را متعجب کردند.
متاسفانه این عدم توجه به اصول دیپلماتیک و نادیده گرفتن شان و جایگاه بینالمللی کشورمان از سوی وزارت امور خارجه منحصر به این دیدار نیست و مسئولین وزارت خارجه در طی دو سال گذشته نشان دادهاند که به هیچ عنوان به دنبال واکنش نسبت به این مساله و اجبار دیپلماتهای غربی به رعایت اصول فرهنگی و دیپلماتیک ایران نیستند.
حضور بدون حجاب وزیر امور خارجه ایتالیا در خاک ایران
به نظر میرسد با توجه به وضعیت فعلی و احتمال حضور بیشتر هیاتهای نمایندگی اروپایی و آمریکایی در تهران، باید این مساله به مسئولین ارشد وزارت امور خارجه یادآوری شود که مذاکره هستهای تنها بخشی از فعالیتهای این وزارتخانه را تشکیل میدهد و توجه به اصول دیپلماتیک و تذکر جدی به دیپلماتهایی که آداب دیپلماسی را رعایت نمیکنند هم قسمتی از فرآیند بازگرداندن عزت و اعتبار به گذرنامه ایرانی است که توسط رئیسجمهور به مردم ایران وعده داده شده است./آ
به گزارش بلاغ، هجدهم شعبان سال 326 هجری قمری نائب سوم حضرت ولیعصر(عج) به دیار باقی شتافت، حسین بن روح ملقب به نوبختی از خاندان ایرانی که مدت 21 سال نیابت خاص امام زمان(عج) را بر عهده داشت در شهر بغداد دیده از دنیا فروبست و مزار نورانیاش هماکنون در بازار شورجه در سوق العطارین قرار دارد.
حسین بن روح از اصحاب امام عسکری(ع) بوده است، بر حسب منابع تاریخی، تبار حسین بن روح از خاندان ایرانی، نژاد آل نوبخت سرچشمه میگیرد و نوبخت جد اعلای این خاندان است، طایفه نوبخت از علما و متکلمان و منجمان که همگی پیرو مکتب اهلبیت عصمت و طهارت بودهاند، جد اعلای آنان نوبخت و زرتشتی بوده و در عهد منصور دوانیقی عباسی از زرتشتی به اسلام روی آورد و مسلمان شد و ساکن بغداد شدند.
ماجرای به نیابت رسیدن حسین بن روح نوبختی
ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی سومین نائب خاص حضرت بقیة الله(عج) بود که از معتمدان نائب دوم محمد بن عثمان بن سعید عمری و از نزدیکان وی در بغداد به شمار میرفت.
نائب دوم با ارجاع مراجعان به حسین بن روح نوبختی زمینه جانشینی وی را فراهم آورد و در واپسین روزهای حیات به دستور حضرت ولیعصر(عج) او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد، پس از آنان شیعیان برای تحویل اموال به وی مراجعه میکردند.
هنگامی که شیعیان دیدند دومین نائب امام عصر(عج) او را امین میشناسد و به او اعتماد میکند و به فضیلت و دینداری او گواهی میدهد و او را شایسته وکالت خویش مینگرد، به تدریج اعتماد همگی به او فزونی یافت و مورد توجه همگان قرار گرفت.
او شخصیت والایی بود که به خردمندی و فرزانگی و رشد فکری و دینی شهرت به سزایی داشت و موافق و مخالف بر این واقعیت گواهی میدهد تا جایی که اهلسنت نیز او را تکریم و احترام میکردند.
در روزهای آخر حیات دومین نائب امام عصر(عج) محمد بن عثمان فرمانی از جانب امام زمان(عج) دریافت کردند که به موجب آن، محمد بن عثمان دستور یافت تا «حسین بن روح» را به جای خویش معرفی کند، به همین منظور بزرگان شیعه را گردهم جمع کرد و گفت: اگر من از دنیا رفتم حسین بن روح جانشین من است، چرا که دستور یافتهام او را به جای خویش برگزینم، از این رو در زندگی خود به او مراجعه کنید و در کارها به او اعتماد ورزید.
حسین بن روح در دوران سفارتش نمایندگانی در کشورهای مختلف داشت که از طریق آنها وظایفش را انجام میداد، تنها در شعر بغداد 10 وکیل داشت که هر کدام از رجال برجسته زمان خودشان بودهاند.
درباره کرامتی از حسین بن روح نوبختی، ابوعلی بغدادی نقل میکند که زنی را در بغداد دیدم که از کسی پرسید: وکیل امام زمان کیست؟، یکی از اهالی قم به وی گفت: ابوالقاسم حسین بن روح! و به من اشاره کرد که این مرد او را میشناسد.
به همراه زن خدمت حسین بن روح رسیدیم. زن پرسید: ای شیخ! چه چیزی نزد من است؟ حسین بن روح گفت: آنچه با تو است به دجله بینداز و آنگاه بازگرد تا بگویم. زن رفت و آنچه با خود آورده بود، به دجله انداخت. سپس نزد حسین بن روح بازگشت. حسین بن روح به کنیزش گفت: صندوقچه را بیاور، سپس به آن زن گفت: این همان صندوقچهای است که نزد تو بود و به دجله انداختی. اکنون بگویم در آن چیست یا خود میگویی؟
زن گفت: شما بفرمایید!، حسین بن روح گفت: یک جفت خلخالِ طلا و حلقه بزرگی است که گوهری در آن است، همچنین دو حلقه کوچک است که هر کدام یک دانه گوهر است و دو انگشتر فیروزه و یک انگشتر عقیق است، آنچه در صندوقچه بود، همان بود که حسین بن روح گفته بود، بدون کم و کاست.
سپس در صندوقچه را باز کرد و آنچه در آن بود به من نشان داد، زن نیز نگاهی به من کرد و گفت: درست همان چیزهایی است که من آورده بودم و به دجله انداختم.( بحارالانوار، ج51،ص342)/آ
این حادثه هنگامی رخ داد که این زن جوان به نام خدیجه سوار بر خودروی سیاهرنگ با دو سرنشین شد تا سر ساعت مقرر در مطب دندانپزشکی حاضر شود اما اسیر زورگیران شده و به طرز هولناکی به کام مرگ فرو رفت.
بنا بر این گزارش، عصر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشتماه بود که زن جوانی به نام خدیجه در روستای دارابکلای میاندورود برای رفتن به مطب دندانپزشکی از خانهاش خارج شد، وی هنگامی که به انتظار خودروی مسافرکش بود، یک خودروی مشکی رنگ با دو سرنشین در برابرش توقف کرد.
زن جوان که تصور میکرد خودروی مسافرکش است، سوار شد اما نمیدانست چه سرنوشت شومی در انتظارش است.
ساعتهای طولانی از رفتن زن جوان میگذشت اما هیچ اثری از وی نشد، اعضای خانوادهاش که نگران شده بودند، با مطب دندانپزشکی تماس گرفتند تا در اینباره جویا شوند اما در کمال تعجب شنیدند که زن جوان آنروز اصلاً به مطب نرفته است.
با شنیدن این جواب، دلشوره و نگرانی در میان اعضای خانواده بیشتر شد؛ آنان به هر جایی که احتمال داده میشد بتوانند ردی از خدیجه بهدست آورند سر زدند اما هر چه تجسس کردند نتوانستند هیچ ردی از او بیابند.
در چنین شرایطی بود که آنها تصمیم گرفتند ماجرا را با پلیس در میان بگذارند، اعضای خانواده زن گمشده در مراجعه به مأموران اعلام کردند: وی عصر روز حادثه در مطب دندانپزشکی قرار داشت، او بچه دو ماهه خود را نزد ما گذاشته و از خانه خارج شد، وقتی بعد از ساعتها خبری از بازگشت او نشد و ما هم نتوانستیم ردی از او در خانه دوستان و آشنایان بهدست بیاوریم، از سویی در تماس با مطب دندانپزشکی هم متوجه شدیم به آنجا هم نرفته است، تصمیم گرفتیم از پلیس کمک بگیریم.
* آغاز تجسسهای پلیسی
مأموران پلیس میاندورود که احساس میکردند زن جوان باید درگیر سرنوشت ناگواری شده باشد، بهسرعت وارد عمل شدند.
در نخستین اقدام آنها به تحقیقات محلی از کسانی پرداختند که زن جوان را هنگام خروج از خانه و سوار شدن به خودروی مسافرکش دیده بودند.
یکی از شاهدان ماجرا در اینباره به پلیس گفت: عصر بود که این زن را دیدم، به کنار خیابان آمده و به انتظار خودروی مسافربر ایستاده بود، دقایقی بعد یک خودروی مشکی رنگ در مقابلش توقف کرد او هم سوار شد.
با وجود اینکه مأموران توانسته بودند سرنخهایی از این ماجرا بهدست آورند اما هیچکس شمارهای از پلاک این خودرو بهخاطر نداشت و این موضوع تحقیقات پلیس را با بنبست تحقیقاتی روبهرو کرده بود.
در همین راستا وقتی عملیات تجسسی پلیس میاندورود به مشکل خورد و بهدلیل جو بدی که با انتشار اخبار و شایعات گوناگون درباره این ماجرا در سطح شهرهای همجوار منتشر شده بود، به دستور سردار جعفرینسب فرمانده انتظامی مازندران تیمهای مختلفی از مأموران پلیس آگاهی استان و شهرهای ساری، نکا، گلوگاه، بهشهر و قائمشهر تشکیل شد و تجسسهای گستردهای برای ردیابی زن گمشده در دستور کار قرار گرفت.
این در حالی بود که بررسی دوربینهای نصبشده در مسیر حرکت این خودرو نیز نتوانست تأثیر زیادی در ردیابی این خودرو و زن داشته باشد، در چنین شرایطی بود که پایش تصویری روی همه دوربینهای موجود در مسیر تا خروجیهای استان، از سوی تیمهای مختلف تخصصی پلیس آغاز شد و تصاویری از زن ناپدیدشده در اختیار پلیس سراسر کشور قرار گرفت.
در حالی که دو هفته از آغاز عملیات تجسسی پلیس میگذشت و اطلاعات مربوط به همه خودروهای سیاهرنگ موجود در منطقه مورد بررسیهای دقیق و کارشناسانه قرار گرفته بود، مأموران روی نام یکی از صاحبان خودرو که از تبهکاران سابقهدار بوده و در منطقه جامخانه در شرق مازندران ساکن بود مظنون شده و او را تحت مراقبتهای نامحسوس خود قرار دادند.
بدینترتیب پلیس در تعقیب و مراقبتهای پنهانی خود متوجه حرکات غیرعادی این تبهکار شده و او را بازداشت کرد؛ مرد جوان در حالی که خود را بیاطلاع از سرنوشت زن گمشده نشان میداد، سعی کرد مسیر تحقیقات مأموران را به گمراهی بکشاند اما وقتی با بهدست آمدن آثار و نشانههایی از این زن در خودرویش روبهرو شد چارهای جز اعتراف ندید.
این مرد گفت: روز حادثه همراه یکی از دوستانم در حال پرسهزنی بودیم که متوجه زن جوانی در حاشیه خیابان شدیم، او را سوار کردیم، از وضعیت ظاهریاش اینگونه بر میآمد که وضع مالی خوبی دارد.
بعد از مسافتی در فرصتی مناسب دوستم بسرعت از صندلی جلو به عقب رفت و با چاقو او را تهدید کرد تا ساکت بماند اما او مقاومت کرده و سعی کرد خود را از خودرو بیرون بیندازد.
در این هنگام دوستم چند ضربه چاقو به او زد، سرش را زیر صندلی کرده و به سمت جنگلهای اطراف شهر نکا رفتیم، در آنجا اموال او را برداشتیم اما با توجه به اینکه میترسیدیم از سوی او شناسایی شویم پیکر نیمهجانش را به داخل درهای در جنگلهای قرمرض نکا انداختیم، بعد از دقایقی احساس کردیم شاید زنده مانده باشد، بنابراین داخل دره رفته و او را کشتیم.
با توجه به این اعترافات هولناک، مأموران بهسرعت وارد عمل شدند و همدست دیگر او را نیز بازداشت کردند، با اطلاعاتی که این دو جنایتکار درباره محل رها کردن جسد زن جوان در اختیار مأموران قرار داده بودند، پلیس به آنجا مراجعه کرده و قسمتهایی از جسد را که سالم مانده بود به دست آورد.
مأموران برای اطمینان از اینکه جسد متعلق به زن جوان است، آن را به پزشکی قانونی انتقال دادند، اقدامات ابتدایی کارشناسی و بررسی گروههای خونی، فرمول دندانی، بررسی استخوانی و دیانای که انجام گرفت، مشخص شد این جسد مربوط به زنی است که تقریباً ۱۴ روز پیش به قتل رسیده است.
در همین راستا به دستور بازپرس ویژه دادسرای نکا دو تبهکار تا انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفتند، فرمانده پلیس مازندران نیز با اشاره به چگونگی شناسایی عاملان قتل این زن جوان افزود: با توجه به پیچیدگی و حساسیت این ماجرا، اقدامات ویژه امنیتی و پلیسی در دستورکار پلیسهای تخصصی و فرماندهی پلیس ساری، نکا، بهشهر و میاندورود قرار گرفت.
وی افزود: پس از گذشت دو هفته کار شبانهروزی، سرانجام مأموران پلیس آگاهی استان رد دو مظنون اصلی این پرونده را شناسایی کردند.
سردار جعفرینسب با اشاره به شناسایی مخفیگاه مظنونان، از هماهنگیهای قضایی برای دستگیری آنان خبر داد و بیان کرد: این جنایتکاران در عملیات ضربتی پلیس دستگیر شدند و در اظهارات خود عنوان داشتند در روز حادثه این زن را با انگیزه سرقت جواهرات و وجه نقد، سوار بر خودروی شخصی کرده و با انتقال وی به یکی از روستاهای حومه ساری او را به قتل رساندند و پس از سرقت طلاهایش، جنازه وی را در یکی از مناطق جنگلی نکا رها کردهاند.
جعفرینسب با بیان کشف جسد این زن از شناسایی و دستگیری عامل سوم این جنایت که به فروش اموال مسروقه اقدام کرده بود، خبر داد و گفت: در این رابطه سه خودرو از این قاتلان کشف و پس از تشریح صحنههای این جنایت تحویل مراجع قضایی شدند.
* رسیدگی فوقالعاده
امام جمعه میاندورود نیز درباره این جنایت گفت: اقدام قضایی در حادثه قتل زن جوان میاندورودی سریعتر انجام شود.
حجتالاسلام سید مجتبی رسولی جویباری در خطبههای این هفته نماز جمعه میاندورود با اشاره به وقوع حادثه ربایش و قتل یک زن میاندورودی با ابراز تأسف از وقوع این رویداد بیان کرد: علاج واقعه باید قبل از وقوع کرد زیرساختهای امنیتی در شهرستان باید تقویت شود.
وی با بیان اینکه نصب دوربین و تجهیزات پایش تصویری در نقاط حساس و جرمخیز کار سختی نیست و باید جدی گرفته شود، تصریح کرد: این کار احتیاج به بودجه زیادی ندارد و میتوان از روشهای مختلف این بودجه را تأمین کرد.
خطیب جمعه شهر میاندورود ایجاد پایانه مسافربری در شهرستان برای ساماندهی مسافربرهای شهری و روستایی و بینشهری را بسیار مهم دانست و با بیان اینکه من تابهحال این ساماندهی را در میاندورود ندیدهام، گفت: برخی نقاط مرکز تجمع برای مسافربرانی است که هیچ رانندهای مجوز و ساماندهی قانونی ندارد، در همه شهرستان این مشکل را داریم و در هیچ نقطهای تاکسی و خودروی تابلودار و شناسنامهدار که مردم بشناسند و اطمینان کنند، وجود ندارد.
این مسئول با تأکید بر اینکه هیچ مرد یا زنی علاقهمند به سوار شدن به خودروی مسافربری غیرمطمئن و بدون شناسنامه نیست، ادامه داد: هیچکس بهدنبال این خطر و ریسک نیست اما یک مسافر میاندورودی باید چند ساعت در روستای خود یا کنار جاده بایستد تا تاکسی یا خودروی شناسنامهداری از ساری یا نکا بیاید و او را سوار کند؟
رسولی رفع این مشکل مردم را نیازمند همت مسئولان دانست و گفت: من نمیگویم که اعتبارات به وفور پیدا میشود اما کمبودهای زندگی مردم گلایه و اعتراضی است که بارها بیان شده و نمیدانم چرا هنوز فکری نشده زیرا تا این مشکلات ساماندهی نشود، احتمال وقوع وقایع مشابه اتفاق اخیر وجود دارد.
امام جمعه شهر سورک مرکز میاندورود با بیان اینکه گاهی دختر، پسر یا پیرمرد میاندورودی میخواهد سوار بر یک خودرو شود و به ادارهای برود تا چه زمانی باید معطل شود تا یک خودروی مطمئن پیدا شود، افزود: تقاضای مردم از فرماندار، شهردار، شورای اسلامی، دهیاران و نیروهای انتظامی و نظامی رفع مشکل دوربین کنترل تصویری و راهاندازی سامانه حملونقل عمومی در سریعترین زمان ممکن است.
وی در پایان با تأکید بر تسریع در صدور و اجرای حکم مجرمان حادثه ربایش و قتل زن جوان میاندورودی خاطرنشان کرد: هرچند بررسی یک پرونده قضایی فرایند خاص خود را دارد و کسی منکر این فرایند نیست اما مشمول زمان شدن، فلسفه احکام قضایی را از بین میبرد و این مسأله در بین مردم ایجاد نارضایتی میکند.
ماجرای غمانگیز قتل یک زن ۲۱ ساله میاندورودی که نوزادی دو ماهه داشت در ۱۵ روز گذشته در حالی دیروز با تشییع وی به پایان خود نزدیک میشود که علاوه بر جنبه کیفری و قضایی، رسیدگی به ریشههای وقوع آن و کمبودهای امنیتی و زیرساختی شهرستان میتواند راه را برای تکرار این حوادث تلخ ببندد.
به گزارش خبرنگار بلاغ از گلوگاه، «اکبرجوجه» نامی آشنا برای مسافرانی است که به شمال سفر کرده اند، اما اکبر جوجه نام غذا است یا رستوران؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که اکبرجوجه هم نام غذاست، هم نام آشپز و هم رستوران.
در سالهای گذشته غذایی به نام اکبرجوجه در منوی غذایی آشپزی ایرانی وجود نداشت اما در سال ۱۳۳۰ در یکی از قهوهخانههای بین راهی گلوگاه این غذا ابداع شد.
قصه به وجود آمدن اکبرجوجه بدین شرح است که در سال ۱۳۲۳ در گلوگاه، جوانی با جثه نحیف و لاغر به نام «علیاکبر کلبادینژاد»، به همراه همسرش «صنمبر عظیمی» در مکانی اجارهای در گلوگاه که کنار جاده بینشهری بود، قهوهخانهای برپا کردند.
آنها برای کسب در آمد در این قهوه خانه با کمترین امکانات مشغول پختن صبحانه و غذای بین راهی بودند، صبحانهای که شامل چای، پنیر محلی، کره گوسفندی، تخممرغ محلی، املت و نانهای خوشمزه و معروف به کمبه می شد.
قرار گرفتن قهوهخانه در مسیر جاده مشهد از یک سو و از سوی دیگر کیفیت و کمیت عالی و قیمت منصفانه غذاهای اکبر، دلیلی بود برای اینکه رانندگان کامیون و اتوبوس، ناهار را در این قهوهخانه میل کنند.
حاج اکبر و خانمش به دلیل استقبال مشتریان، شروع به پخت غذاهایی از قبیل چلو جوجه و چلو تخممرغ کردند.
معروفترین غذایی که در این قهوهخانه عرضه میشد، چلوجوجه مخصوص رانندگان بود و بقیه غذاها برای افرادی با درآمد کم و شاگرد شوفرها بود اما مقدار عرضهی غذا به حدی بود که کارگران را به راحتی سیر میکرد.
اکبرجوجه، جوجههایی بود که بعد از یک روز در آب و لیمو خواباندن با روغن سرخ میشد و به همراه برنج زعفرانی و مقدار زیادی رب انار شیرین در اختیار مشتری قرار میگرفت.
صنمبر عظیمی، همسر حاج اکبر کم رونق بودن کار و کاسبی را با پخت نان محلی و رب انار و فروش آنها به مشتریها جبران میکرد و به دلیل چرب بودن غذا، حاج اکبر، رب انار را که برای هضم غذای چرب مناسب است، به عنوان دسر پیشنهاد کرد.
لقب اکبرجوجه به دلیل طبخ جوجه و قد و قامت کوچک اکبرآقا بود که خود مشتریان این لقب را برای اکبر انتخاب کرده بودند.
آغاز عرضهی این غذا حدود سال ۱۳۳۰ بود، در سال ۱۳۴۲ حاج اکبر و همسرش به دلیل انتقال جاده قدیم به جاده جدید و محدود بودن مکان، تصمیم به جابهجایی گرفتند و مکان دیگری در جاده امروزی که مسیر ارتباطی استانهای مازندران و گلستان است را انتخاب کردند.
ایجاد جادهی جدید موجب بود که مشتریان اکبرجوجه روز به روز بیشتر می شدند و کار پخت غذا از روزی ۲۰ پرس به ۲۰۰۰ پرس افزایش یافت.
در نتیجه اکبر و همسرش برای راحتی و آسایش مشتریان و رونق کار خود تصمیم به ساخت رستوران بزرگتری گرفتند.
با ساختن ساختمان جدید و محبوبیت این غذا، دیگهای بزرگ جای قابلمههای کوچک را گرفتند و از این زمان بود که اکبرجوجه به حالت امروزی درآمد.
هماکنون فرزندان و نوادههای اکبرکلبادینژاد با تاسیس ۱۷ شعبه در شهرستانهای گلوگاه، ساری، گرگان، بابل، آمل، نوشهر،خلیلشهر، قائمشهر، گرمسار، چالوس، بهشهر، بابلسر، ایزدشهر، سرخرود، محمودآباد و کلارآباد مشغول فعالیت هستند.
فرزند ارشد حاج اکبر، «حمیدرضا کلبادینژاد (مدیر کنونی شعبه ساری)» در سال ۱۳۶۴ اکبر جوجه را رسماً ثبت کرد و با تأسیس اولین شعبه اکبرجوجه در سال ۱۳۷۰ در ساری و فرزند دیگرش «سیروس کلبادینژاد» با تاسیس شعبه گرگان در سال ۱۳۷۱ و ثبت اکبرجوجه در بخش «ثبت اختراعات» راه و هدف علیاکبر کلبادینژاد و صنمبر عظیمی را ادامه داده اند.
هم اکنون اکبرجوجه شعبه مرکزی را «اسماعیل کلبادینژاد» فرزند دیگر حاج اکبر مدیریت می کند.
در ادامه این جریانات برخی از مجوزها از سوی وزارت ارشاد به بانوان برای خوانندگی باعث شد تا برخی از افراد به دنبال جذب خوانندگان زن بیفتند.
در همین راستا چندی پیش تعدادی از دانشجویان در یکی از دانشگاه ها برای جذب خواننده از میان بانوان این دانشگاه، تعدادی اعلامیه توزیع کرده اند.
در این اعلامیه ادعا شده است که برای ضبط یک پروژه به دنبال خواننده زن هستند.
این آگهی ضمن بررسی شرایط لازم برای خوانندگی زنان دانشجو، از دانشجویان خواسته است تا یک نمونه ضبطشده کلام و شعر و تنها به شکل آوا و بداههخوانی به همراه یک ساز به مدت یک دقیقه را به ادرسی که در این آگهی درج شده، ارسال کنند.
* قلیانی که برای همسایه چاق میشود!
به اذعان برخی از مسافران، طوری قضیه کشیدن قلیان برای مردم جاافتاده که اگر بخواهند به شمال بیایند و از دریا استفاده کنند، محال است که قلیانی چاق نکنند و دورهمی پکی به آن نزنند!
منطقه ساحلی دریای فرحآباد ساری نیز از این امر مستثنی نیست. ورودی 4 هزار تومانی سواری، پرداخت 5 هزار تومان برای استفاده از آلاچیقهای ریلی کنار ساحل و ارائه قبض 2 هزار تومانی از طرف مسئولان از یک طرف و دود و دم مسافرانی که برای خوشگذرانی، همسایههای مسافر خود را در آلودگی آن شریک میکنند از طرف دیگر، موجب شده تا این محل برای مسافران و مجاروان دریا به فضایی غیرعادی مبدل شود.
این درحالی است که این روزها، کمتر کسی است که از مضرات و عوارض سیگار و قلیان چیزی نداند و یا نشنیده باشد.
به تازگی نیز مسئولان وزارت بهداشت در نشست خبری هفته مبارزه با دخانیات از دو برابر شدن مصرف قلیان بین نوجوانان خبردادند و گزارشی در مورد وجود مواد محرک و شیشه در توتون برخی قلیانها و گرایش زیاد دختران جوان به قلیان ارائه کردند.
ورود قلیان به جمع خانوادههای ایرانی و مصرف دستهجمعی آن توسط تمام اعضای خانواده در خانه، سواحل دریا، پارک و اماکن تفریحی یکی دیگر از مسائل تأسفبرانگیز بخش سلامت جامعه در سالهای اخیر است.
* قلیان؛ پرستیژی کاذب و پرخطر
روزگاری مصرف قلیان برای زنان جامعه نوعی تابو بود و عملی مقبوح بهحساب میآمد اما اکنون آمارها از گسترش مصرف مواد دخانی در میان زنان و بهویژه دختران ایرانی حکایت میکند.
بنابر اعلام رئیس اداره ارتقای سلامت وزارت بهداشت به ازای هر ۹ مرد استفاده کننده قلیان یک زن مصرفکننده قلیان در کشور وجود دارد.
حال پرسش اصلی اینجا است که چرا مصرف قلیان میان نسل جوان و بهویژه بانوان رو به افزایش است؟!
برخی از کارشناسان میگویند که تغییر روال و فرهنگ زندگیهای کنونی دلیل اصلی گرایش زنان و جوانان به قلیان است و هم قبح کشیدن این مخدر درملأعام برای برخی از خانوادهها شکسته است.
در عصر اطلاعات و فنآوری، مضرات قلیان و مواد دخانی با جستجویی ساده در اینترنت مشخص میشود و بیتردید هر عقل سلیمی تشخیص میدهد مضرات قلیان خیلی بیشتر از پرستیژ احتمالی و لذت آن است.
کاظم ندافی، رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز در گزارشی، با اشاره به اینکه روند مصرف دخانیات از سال ۸۴ در میان زنان افزایش داشت، بیان کرد که مصرف روزانه قلیان از سال ۸۸ تا ۹۰ بهسرعت در حال افزایش بود و در بین بانوان نگرانکننده ارزیابی میشود.
* دخترانی که از خانواده الگو میگیرند
دکتر خسرو صادق نیت، رئیس دبیرخانه ستاد مبارزه با دخانیات در گزارشی، یکی از مهمترین علل رشد مواد دخانی در کشورمان را عرضه و دسترسی آسان به آن عنوان کرد.
وی همچنین با ابراز نگرانی نسبت به افزایش رو به رشد مصرف قلیان در میان جوانان و نوجوانان کشور گفت که مصرف قلیان در میان دختران و خانوادهها هم در مقایسه با چند سال پیش بیش از دو برابر افزایش یافت.
نتایج یک تحقیق میدانی نشان میدهد که جوانان به دلیل الگوبرداری از والدین مصرفکننده، فشار و تشویق همسالان، کسب پرستیژ اجتماعی کاذب در بین دوستان و هم سن و سالان اقدام به کشیدن قلیان میکنند.
دختران شرکتکننده در این تحقیق مقبولیت اجتماعی مصرف قلیان توسط زنان نسبت به سایر مواد دخانی، الگوگیری از خانواده و نیز دسترسی آسان و ارزان آن را از عوامل اجتماعی تسهیلکننده در مصرف این ماده دخانی بیان کردند.
آثار زیانبار قلیان برای مادران فردا
اگر مصرف مواد دخانی در زنان را با نگاهی متفاوت بررسی کنیم، میبینیم که مصرف این مواد تهدیدکننده سلامت مادران فردا است.
مژگان کریمی جراح و متخصص زنان و فوق تخصص سرطانهای زنان و عضو هیئتمدیره انجمن سرطانهای زنان ایران در گزارشی، بابیان اینکه در بعضی از مطالعات ۱۸۰ نوع سرطان براثر دود سیگار و قلیان مشاهده شد، اثرات مخرب قلیان و سیگار بر روی نسج سینه، ایجاد سرطان سینه، سرطان گردنه رحم و غدد شیری را اجتنابناپذیر خواند.
* آثار زیانبار بر روی جنین
ازآنجاکه لوله قلیان حاوی میکروارگانیسمهای عفونی زیادی است و زنان باردار سیستم ایمنی ضعیفی دارند، احتمال گرفتن بیماری بیشتر خواهد بود.
قلیان هم مانند سیگار میتواند احتمال زایمان پیش از موعد، و حتی مرده به دنیا آمدن نوزاد، تأثیر منفی بر رشد جنین و سایر مشکلات را افزایش دهد.
این درحالی است که دود قلیان به دلیل اینکه پیش از استعمال با بخارآب مخلوط میشود، بسیار خطرناکتر از دود سیگار است.
دود قلیان غلظت اکسیژن را در بدن مادر کاهش داده و درنهایت موجب تنگی نفس جنین میشود و او را به سمت مرگ میکشاند.
استعمال مواد دخانی موجب میشود تا هنگام زایمان، جنین با استرس مواجه شود و با آغاز درد زایمان، ضربان قلب جنین کاهش یابد و نتواند انقباضات رحم را تحمل کند؛ بهاینترتیب زایمان با مشکل مواجه شده و نوزاد باید به روش سزارین متولد شود.
* سفر به شمال با طعم قلیان
افزایش مصرف قلیان در میان خانوادهها نگرانیهای زیادی به وجود آورده است بهطوریکه برخی از آنان را به عنوان مصرفکنندگانی ثابت برای استفاده از این مخدر زیانبار در میهمانی، دورهمی و مسافرتهایشان مبدل کرد.
در واقع، این خانوادهها مصرف قلیان را برای ارائه تصویر بهتری از خود میبینند. در نظر آنها کشیدن قلیان باحال، شیک و با پرستیژ است که شاید بازتابی از تبلیغاتی است که تصویری جذاب از کشیدن قلیان ارائه میکند.
حال این مخدر ارزان و آسانیاب در برخی از خانوادهها جابازکرده و در اوقات فراغت و تعطیلات تابستان، از سواحل دریای خزر گرفته تا کنار جاده و اعماق جنگل، مسافرانی هستند که بخواهند سفری دوستداشتنی را با مصرف قلیان و بهجان خریدن آثار زیانبار آن هرگز از یاد نبرند! و برای روزهایی که میتواند سفری پرخاطره را در ذهن ثبت کند به سفری پرمخاطره تبدیل کند.
به گزارش بلاغ، مردم چین هر ساله در طولانیترین روز سال، فستیوال تابستانه برای خوردن گوشت سگ و گربه را برگزار میکنند. مردم شهرهای مختلف این کشور به خصوص مناطق جنوبی، هفتهها پیش از برگزاری این جشنواره، به خرید سگ و گربه میپردازند و آنها را برای این روز آماده میکنند.
به گفته برخی فعالان دفاع از حیوانات، بسیاری از این سگها از خیابانها و مناطق آلوده جمعآوری میشوند و به همین دلیل سلامتی افرادی که آنها را میخورند، به شدت در خطر خواهد بود. /آ
به گزارش بلاغ، «انام بوسوکاه» هنرمند آفریقایی تصمیم گرفت برعکس هم صنف هایش برای طراحی و کشیدن پرتره به جای مداد از خودکار بیک استفاده کند. بوسوکاه در این باره می گوید: «بسیاری از هنرمندان از کشیدن با خودکار اجتناب می کنند چون در طراحی با خودکار شما دیگر نمی توانید اشتباهتان را اصلاح کنید. اما به نظر من خودکار یکی از بهترین ابزارها برای طراحی است. زمانی که من در حال طراحی با خودکار هستم حس می کنم که در حال نوشتن مقاله هستم و دیگر نمی توانم به عقب برگردم.»/آ
به گزارش بلاغ، حضور هیئت نمایندگان پارلمان اتحادیه اروپا در کشورمان و دیدار با رئیس مجلس شورای اسلامی که در آن نمایندگان اروپایی برخی از موارد دیپلماتیک را رعایت نکردند، انتقاد برخی از فعالان سیاسی و رسانهای را نسبت به این موضوع برانگیخته است.
اعضای هیئت هشتنفره پارلمان اروپا که صبح شنبه بهمنظور رایزنی با رئیس و نمایندگان مجلس ایران وارد تهران شدند، با علی لاریجانی و علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، دیدار کردند. حمایت از مذاکرات هستهای ایران و غرب و اعلام مجدد تمایل پارلمان اروپا برای تأسیس دفتر نمایندگی در جمهوری اسلامی ایران، از مهمترین محورهای این رایزنیها بود. اما موضوع رفتارهای خارج از عرف دیپلماتیک غربیها در کشورمان که مسبوق به سابقه است و تنها به پوشش آنها خلاصه نمیشود، تأسیس دفتر نمایندگی اروپا در کشورمان را با سؤالات مهمی همراه کرده است.
با نگاهی به سابقه حضور هیئتهای پارلمانی اروپایی در کشورمان و تحرکات سیاسی آنان این نگرانیها منطقی به نظر میرسد. در همین رابطه، در بهمنماه سال 1392 بود که کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران آمد تا دیداری با مسئولان کشورمان داشته باشد. اما در میان این ملاقاتها، هیئت پارلمانی اروپا که قرار بود با مسئولین و شخصیتهایی باشد، ناگهان ملاقاتی سرزده در وزارت خارجه یونان صورت گرفت.
دیدار ظریف و تاریا کرونبرگ رئیس هیئت پارلمانی اروپا
ملاقات این هیئت با دو تن از محکومان فتنه ۸۸ در کشورمان و اهدای جایزه ساخاروف چیزی نبود که از چشم رسانهها پنهان بماند و حتی «تاریا کرونبرگ»، رئیس هیئت پارلمانی اروپا در یک نشست خبری به این نکته نیز اشاره میکند که این دیدار، مهمترین دیدار این هیئت در تهران بوده است.[1] در همین زمینه عملکرد ضعیف مقامات مسئول مورد انتقاد شدید برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی قرار گرفت اما کار از کار گذشته بود.
اعطای جایزه ساخاروف به فعالان فتنه سال 88
البته حضور نمایندگان و سیاسیون غربی به همین موارد ختم نمیشود. درست یکسال بعد از سفر هیئت اروپایی، حضور «کلودیا روت» نایب رییس مجلس و عضو حزب سبزهای آلمان در کشورمان بحثبرانگیز شد. اعضای حزب سبز آلمان که برگزاری کنفرانس ضد ایرانی برلین را در کارنامه خود دارند، برای دیدار با فتنه گران و برخی از اعضای فعال فتنه در این سفر برنامهریزی کرده بودند. در همین رابطه کلودیا روت بعد از سفر به ایران و با دهن کجی سیاسی با ترسیم فضای محدود و سیاهی از کشورمان به دویچه وله فارسی نسبت به عدم اجازه برای دیدار با سران فتنه ابراز ناراحتی میکند.[2]
اسلاتری یکی از نمایندگان غربی است که در بهمنماه سال 93 به کشورمان سفر کرده است که البته سفر وی چندان حساسیتبرانگیز نشد. در همین رابطه، جیم اسلاتری ۶۶ ساله و نماینده سابق کنگره آمریکا در سخنانی در شورای آتلانتیک، ضمن اشاره به سفر دسامبر خود به ایران، تأکید کرد: میزبانان ایرانی به وی اطمینان دادهاند که او نخستین نماینده آمریکایی است که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم شاه به ایران دعوتشده است.
بیاحترامی تاریا کرونبرگ رئیس هیئت پارلمانی اروپا به هاشمی رفسنجانی
گرچه موضوع ارتباط با کشورهای مختلف از جمله اساس سیاست خارجی کشورمان است اما حضور نمایندگان و سیاسیون غربی بخصوص اروپایی همواره با شائبهها و تحرکات سیاسی بهویژه در قالب دیدار با فتنه و حقوق بشر برای محکوم کردن کشورمان همراه بوده است.
در همین راستا وبگاه یورو ریپورتر، پیش از سفر هیئت پارلمان اروپا در گزارشی از قول «ریچارد هویت» سخنگوی کمیته روابط خارجی پارلمان اروپا به تشریح اهداف سفر هیئت پارلمانی به ایران پرداخته است. در این گزارش هدف از این سفر برپایی دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا در تهران و دیدار با فعالان مدنی و مسئولان حقوق بشر اعلام شده است.
حال با این تفاسیر حضور نمایندگان پارلمان اروپا در کشورمان با توجه به عدم رعایت برخی از موازین دیپلماتیک با شائبههای مختلفی همراه است و این مسئله را در اذهان عموم تداعی میکند که آیا نمایندگان غربی که اصول اولیه دیپلماتیک که نشاندهنده ارزشگذاری بهطرف مقابل است را رعایت نمیکنند ، در دیگر افعال و رفتار سیاسیشان قائل به رعایت قوانین و عرف رایج دیپلماتیک هستند؟
ضمن اینکه متأسفانه عملکرد ضعیف مسئولان ذیربط در دیدار روز شنبه هیئت پارلمان با رئیس مجلس و همچنین تحرکات خارج از عرف دیپلماتیک سابق نمایندگان غربی به این نگرانیها دامن میزند.
در این رابطه، حسین شیخالاسلام، مشاور امور بینالملل رئیس مجلس شورای اسلامی رفتار غیرمعقول نماینده غربی را غیر عامدانه دانسته اما متأسفانه با مرور برخی از تصاویر این دیدارها دیده میشد که این رفتار غیر دیپلماتیک در برخورد با برخی مسئولان ایران به عرف دیپلماتیک اروپاییها تبدیلشده است! این سؤال نیز به وجود میآید که آیا این رفتار غیرعامدانه در برخورد و دیدار این افراد با سران دیگر کشورها نیز اتفاق افتاده و افراد مذکور در این دیدارها هم به این شکل تجاهل کردهاند؟
با این شرایط به نظر میرسد مسئولان ذیربط بایستی نهتنها در اصول اولیه دیپلماتیک بلکه در سایر موارد نیز با توجیه کردن طرف مقابل و همچنین مراقبت از رفتارهای شیطنت آمیز از بروز چنین مسائل تلخی که بعضاً عزت ملی کشورمان را خدشهدار میکند و بر ضد منافع کشورمان است، جلوگیری کنند. چنانچه در رفتار این کشورها با نمایندگان و دیپلماتهای کشورمان نیز این مراقبت و این حساسیت را میتوان شاهد بود./آ
سایت بلاغ مازندران با انتشار تصاویر زیر از بی حجابی گردشگران چشمه باداب سورت مازندران گلایه کرد…
سایت بلاغ مازندران با انتشار تصاویر زیر از بی حجابی گردشگران چشمه باداب سورت مازندران گلایه کرد و نوشت: این روزها غریبگی بومیان چشمه آب معدنی سورت در پی ورود گردشگرانی که این مکان را منطقه آزاد و لاقید گردشگری میدانند، مسئلهای زجرآور است که بومیان را از این چشمه و عادتهای درمانی که نسبت به این چشمه داشتند، دور کرده است.
برای دیدن عکس ها در سایز اصلی روی آن کلیک کنید
مسافران بدحجاب
بعله از اتاق فرمان اشاره میکنن که پسر است ، فقط شبیه دختراست
دختر است دیگر
گاهی دلش میخواهد هنگام رانندگی تیر برق را نبیند !
********************************************
استاد است دیگر
دلش میخواهد ۸ بدهد
********************************************
دختر است دیگر…
پسوورد فیس بوکش شماره تلفن خونشون بوده
الان هر چی میزنه باز نمیشه
میگم چی میزنی مگه؟
میگه مگه ۳نیومده جلو شماره ها؟
گناه داشت;
گذاشتم تو فاز خودش بمونه.
********************************************
دختر است دیگر گاهی دلش می خواهد بزند فک همه را پایین بیاورد
ولی زورش نمی رسد مجبور است ۲بهم زنی کند:))
********************************************
دختر است دیگر……
باید در هر خانه ای حضور داشه باشد تا مانند مگس ویزویز کند که : من چی بپوشم؟
********************************************
دختر است دیگر گاهی دوست دارد دوست پسر خود را با یک ارایش دیگر امتحان کند
********************************************
دختر است دیگر .
باید با طرز حرف زدنشان آشنا باشی پس سریع برو چینی یاد بگیر که سال ۱۴۰۰ چینی حرف میزنن
یا اینکه براش بالا بالا بخر کار کنه یاد بگیره ^_^
اینم طرز حرف زدنشون : جیتولی ؟ خوجل موجل ! عجیجم خوجلم
سال ۱۴۰۰ اینجوری حرف میزنن جیبیلم ، جولبولم ، جیلیبیلی
********************************************
دختراست دیگردلش میخواهدباوجودداشتن مخاطب خاص
آبجی همه باشددرشرایط خاص
********************************************
شرایط خاص:بهم زدن بامخاطب خاص ومخاطب خاص شدن داداش!!!
اینادیگه چه موجوداتی هستند!!!
********************************************
دختر است دیگر گاهی دلش میخواهد بدون ارایش دوست پسر خود را امتحان کند
********************************************
خواهر من است دگر نخ دندون گیر نیاره با موش دندونانوشو نخ میکنه!!!!
********************************************
خواهر است دیگر………
.گاهی دلش میخواهد برادرش به سربازی برود تا ۲ سال از شرش خلاص شود!!!!!!
********************************************
دوست دختر قبلی ارمین است دیگر…….
گاهی دلش میخواهد کمر ارمین را بشکند و ارمین اهنگ جدیدی بخواند……..
********************************************
دختر است دیگر…..
گاهی دلش دوست داشتن های الکی میخواهد…!
حلا دادا شما مسقرش کن….!
********************************************
دختر است دیگر….
ابروهاش شبیه کتلک و موکت پالازه استاتوس زده….”ابرو کمون”
فامیل دور : من دیگه حرفی ندارم…
********************************************
دختر است دیگر
هیکلش مثل گاو صندوق بانک مرکزی می مونه، یه مانتو تنگ پوشیده تمام شکمش مثل صفحات کتاب کلیله و دمنه برگ برگ اومده رو هم !
خوب لامصب استیلشو نداری مگه مجبوری؟
استایلت شبیه کیک هفت طبقه شده!!
********************************************
دختر است دیگر
گاهی هوس میکند ازدواج کند اما لامصب خواستگار نیست!!!!!!!
صویر زیر، داماد، پسر و نوه آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری را نشان میدهد.
حساسیت بخش خبری مهارت زیاد مجریان و گویندگان خبر را در مقابله با حوادث و اتفاقات ناگهانی حین اجرای زنده می طلبد. اما در مراکش اتفاقی رخ داد که باعث شد خانم گوینده خبر این کشور به سوژه ای رسانه ای تبدیل شود.
خانم “لنا الوش” مجری و اخبارگوی شبکه۱ کشور مراکش در حال گویندگی بود که دختر کوچکش با موهای مجعد و صورت معصومانه پشت سر او در تصویر حاضر شد و بعد از اینکه بی توجه به دوربینها نزدیک مادرش رفت سعی داشت چیزی را در تلفن همراه به او نشان دهد.
خانم الوش نیز سعی کرد با خونسردی هرچه تمام تر با این صحنه مواجه شود و تنها با تکان دادن سرش و نگاهی زیرچشمی با این اتفاق روبرو شد. عکس العمل خونسردانه وی چیزی بود که بیش از همه مورد توجه قرار گرفت. دختر کوچکش بعد از اینکه متوجه شد برنامه مادرش در حال پخش زنده است با دستپاچگی صحنه را ترک کرد.
گفته میشود این خانم گوینده خبر به راحتی با این اختلال روبرو شد و با خونسردی بدون اینکه برنامه زنده دچار مشکلی شود به کار خود ادامه داد. اما این صحنه جالب که میلیونها نفر شاهد آن بودند به یک سوژه رسانه ای در سراسر دنیا تبدیل شد به طوریکه اکثر نشریات و رسانه های معتبر خبری سراسر دنیا آن را جزء خبرهای داغ روزانه خود منتشر کردند.
سراشیبی های گلشیفته فراهانی همچنان ادامه دارد…
به تازگی عکسی در فضای مجازی از گلشیفته فراهانی منتشره شده که در کنار لوئی گارل بازیگر فرانسوی دیده می شود.
گلشیفته فراهانی که برای مطرح شدن در شبکههای اجتماعی حتی سابقه برهنگی در مقابل دوربین عکاس ایتالیایی را دارد، حال با انتشار این تصویر میخواهد افکار عمومی را به سمت دیگری هدایت کند.
لوئی گارل بازیگری که بازی در فیلم مستهجن “خیالبافها” را در کارنامه خود دارد و در آن فیلم به آزادی بلوغ جنسی میپردازد، حال هم نشینی با او به یکی از افتخارات گلشیفته فراهانی تبدیل شده است.
گلشیفته فراهانی
اقتصاد ایران آنلاین: یک گوینده رادیو و روزنامه نگار مشهور کانادایی هنگام مصاحبه تلویزیونی پیرامون حقوق زنان ناگهان برهنه شد و برنامه را تا پایان به صورت کاملا برهنه اجرا کرد.
“لوری ول برن ” خانم روزنامه نگار مشهور کانادایی در حال مصاحبه با “واتر گری” گزارشگر محلی پیرامون حقوق زنان در یک برنامه زنده تلویزیونی با مطرح کردن یک سوال مقابل دوربین ها و صدها هزار بیننده برنامه برهنه شد.
او در حالیکه از گزارشگر سوال میکرد اگر من به صورت برهنه در خیابان قدم بزنم عکس العمل مردم چه خواهد بود میکروفون را به دست آقای گزارشگر داد و در مقابل چشمان متعجب او برهنه شد. وی در اعتراض به شخص گزارشگر و در جواب علت انجام این کار گفت فضای استودیو به شدت گرم است.
او در پایان این مصاحبه اعلام کرد شاید هرکس با دیدن این صحنه وسوسه شود که با پلیس تماس بگیرد اما این کار از نظر قانونی کاملا آزاد است و این تساوی حقوق زن و مرد از نظر پوشش است. در بسیاری از شهرهای کانادا برهنه تردد کردن زنان در خیابان و مجامع عمومی کاملا آزاد است و منع قانونی ندارد.
از سال ۲۰۰۷ میلادی در بسیاری از این شهرها در روز ۲۵ اوت زنان با درخواست تساوی حقوق با مردان به صورت کاملا برهنه به خیابان می آیند و به تجمعات اعتراض آمیز و گاها جشن و پایکوبی مشغول میشوند.
ر حین صحبت مجری ناگهان مژه مصنوعی وی از پلکش جدا می شود و…
مجری برنامه حین صحبت و گفتگو با مدعوین خود در یک برنامه تلویزیونی در مقابل آنتن زنده رسوا شد.
به نقل از اسوشیتد پرنس، مجری برنامه حین صحبت و گفتگو با مدعوین خود در یک برنامه تلویزیونی در مقابل آنتن زنده همه را به خنده وا داشت.
بر اساس تصاویر و فیلم های موجود حین صحبت این مجری ناگهان مژه مصنوعی وی از پلکش جدا می شود و در بحث جدی خود پس از رسوایی از استفاده وسایل گریم، همه را به خنده وا داشت.
در هیاهوی برگزاری با شکوه انتخابات و ایجاد حماسه عظیم سیاسی که اذهان عمومی مردم و اصحاب رسانه به پیگیری اخبار انتخابات معطوف است. شبکه iFILM که متعلق به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی میباشد، چند روزی است که اقدام به پخش سریال “مشق عشق” کرده است.
به گزارش نیک صالحی به نقل از سیتنا ، داستان این سریال درباره والیبالیست جوانی به نام امید است که بر اثر حادثه ای از ناحیه پا فلج شده و در این میان اطرافیانش تلاش میکنند تا او را به جریان عادی زندگی بازگردانند.
تا اینجا اشکالی بر این اقدام شبکه iFILM وارد نیست، اما حضور یکی از مجریان شبکه ضد انقلاب “من و تو” به نام “سالومه سیدنیا” با نام مستعار “سالیتاک” در این سریال بسیار بحث بر انگیز است، اینکه چرا این خانم در زمانی که در ایران اقامت داشته در این سریال بازی کرده مورد بحث من نیست، مسئله این است که چرا تصاویر یک مجری ضد انقلاب که همیشه در برنامهاش انتقادات تندی نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی میکند از شبکه دولتی ایران پخش میشود.
سالومه در این سریال نقش منشی سیروس از اقوام امید را بازی میکند. آیا ناظران و مدیران برنامه در شبکه iFILM تا به حال متوجه این موضوع نشدهاند؟ به طور حتم این اتفاق به عمد صورت نپذیرفته اما آیا نباید نسبت به محتوایی که با سرمایه ملی به مردم ارائه میشود بیشتر نظارت داشت؟ یقینا این موضوع میتواند برای سالومه و شبکه ضد انقلاب من و تو یک تبلیغ باشد و موجب می گردد بسیاری از بینندگانی که شبکههای ماهوارهای را تماشا نمیکنند با فهمیدن این موضوع برای یک بار هم که شده از هر طریقی برنامه سالی تاک را تماشا کنند.
اگر سریال مشق عشق را مشاهده کرده باشید، خواهید دید که سالومه در این سریال نقش چندانی ندارد. او یک منشی است و به راحتی می توان نقش او را از سریال حذف نمود.
سالومه پیش از پیوستن به شبکه ضد انقلاب “من و تو” سابقه کار در رسانههای مختلفی ایران از جمله روزنامه های زن و ایران و همچنین شبکه “بی بی سی فارسی ” را در کارنامه ی خود دارد و به عنوان یکی از برگزارکنندگان نظرسنجی مردمی جشنواره فیلم فجر به مدت پنج سال در روابط عمومی خانه سینما ایران حضور داشته است.
برنامه سالیتاک تصاویر و ویدئوهای ارسالی از ایران را به طور هدفدار پخش میکند، این تصاویر و کلیپها توسط افراد فریب خورده تنها برای دیده شدن از شبکههای ماهوارهای ارسال میشود. و در واقع برنامه سالیتاک با یک ظرافت خاصی مطالب سیاسی ضدانقلابی خود را لابهلای این تصاویر و کلیپها بیان مینماید.
در آخر امیدوارم که مسئولین رسانه ملی با دقت و نظارت هرچه بیشتر بتوانند برنامههای جذاب و سالمی را به مردم ایران اسلامی ارائه کنند.
هادی زنوزی در هفتههای گذشته چند بخش خبری کوتاه برای برنامهای با نام اتاق خبر در یک رادیوی فارسیزبان ایالت کالیفرنیا در آمریکا اجرا کرده بود اما از صبح چهارشنبه بیستم ماه می 2015 میلادی اجرای بخش خبر بامدادی این موسسه رادیویی را موقتا به عهده گرفت.
هادی زنوزی اصل از مجریان سابق شبکه خبر صداوسیما و رئیس کل روابط عمومی شرکت ملی صنایع پتروشیمی در دولت سابق، پس از مدتها غیبت در رسانههای داخلی و شایعاتی که درباره او به گوش میرسید، سرانجام صبح چهارشنبه بیستم می 2015 (30 اردیبهشت 1394) در یک رادیوی فارسیزبان در ایالت کالیفرنیا در آمریکا روی آنتن رفت.
هادی زنوزی در هفتههای گذشته چند بخش خبری کوتاه برای برنامهای با نام اتاق خبر در یک رادیوی فارسیزبان ایالت کالیفرنیا در آمریکا اجرا کرده بود اما از صبح چهارشنبه بیستم ماه می 2015 میلادی اجرای بخش خبر بامدادی این موسسه رادیویی را موقتا به عهده گرفت.
زنوزی اصل که از اولین مجریان شبکه خبر بود، چندی پیش با انتشار تصویر طنزآمیزی در رسانههای اجتماعی، «شبکه خبر» ایران را «شبکه بیخبر» خوانده بود که صدای مردم مظلوم اروپا و آمریکاست!
اخبار تکمیلی (4 خرداد 1394) :
هادی زنوزی در هفتههای گذشته چند بخش خبری کوتاه برای برنامهای با نام اتاق خبر در یک رادیوی فارسیزبان ایالت کالیفرنیا در آمریکا اجرا کرده بود اما از صبح چهارشنبه بیستم ماه می 2015 میلادی اجرای بخش خبر بامدادی این موسسه رادیویی را موقتا به عهده گرفت.
این مجری شبکه خبر که از اولین مجریان این شبکه بود، چندی پیش با انتشار تصویر طنزآمیزی در رسانههای اجتماعی، «شبکه خبر» ایران را «شبکه بیخبر» خوانده بود که صدای مردم مظلوم اروپا و آمریکاست!
لازم به ذکر است که گویا اولین بار سایت “ایران شهر” از سایت های ایرانی فعال در آمریکا خبر پناهندگی این مجری سابق صدا و سیما را منتشر کرده بود.
هادی زنوزی پس از انتشار خبر حضورش در آمریکا که با عنوان “پناهندگی” در رسانه ها ذکر شده بود. توضیحاتی در این باره ارسال کرد:
پیرو درج خبری تحت عنوان “اقامت مجری شبکه خبر در آمریکا” لازم می دانم توضیحاتی را به اطلاع خوانندگان محترم آن پایگاه خبری برسانم:
1- بر خلاف ادعای نگارنده هیچ گونه شایعه ای درباره اینجانب به گوش نرسیده و بنده در 3 سال اخیر در شرکت ملی صنایع پتروشیمی به عنوان کارمند دولت مشغول به کار بودم و تمامی سفرهای خود رانیز به اطلاع مسئولین مربوطه رسانده ام.
2- در سال 2011 بنده حدود 10 ماه در آمریکا زندگی کردم و می توانستم به زندگی و کار در آمریکا ادامه دهم اما ترجیح دادم به ایران بازگشته و در محل کار قبلی خود خدمت کنم لذا بر خلاف خبر منتشره، من هیچگاه مجبور به بازگشت به ایران نشده ام.
3- اینجانب در حال حاضر در حال ادامه تحصیل در رشته مدیریت کسب و کار هستم، در سن دیه گو زندگی می کنم و حتی یک بار محل رادیو ایران را ندیده ام. ارتباط بنده با مدیریت محترم اتاق خبر رادیوی مذکور تنها از طریق تلفن بوده و از دو هفته قبل روزانه 3 دقیقه مجموعه ای از اخبار ورزشی را تهیه، با تجهیزات شخصی در منزل ضبط می کنم و برای پخش از طریق ایمیل به شخص مدیر اتاق خبر ارسال می کنم.
4- با توجه به مرخصی گوینده محترم اخبار بامدادی رادیو ایران در چند روز گذشته و شرایطی که برای گوینده جایگزینشان ایجاد شد از من خواسته شد در صورت امکان اخبار بامدادی را به صورت ضبطی تهیه و ارسال کنم کهبه شرط تهیه و ویرایش اخبار توسط خودم ، اجرای غیرحضوری برنامه های خبری بامدادی به مدت 3 روز را پذیرفتم.
5- در خبرهایی که در 3 روز گذشته توسط اینجانب تهیه و قرائت شد هیچ گونه سوگیری سیاسی خاصی وجود نداشته و تنها اصالت خبر مد نظر بوده است. در ضمن هیچ گونه خبری فراتر از خطوط قرمز مورد اعتقاد اینجانب قرائت نشده و هیچ گاه نخواهد شد.
6- جهت اطلاع خوانندگان محترم،تخصص بنده مدیریت رویدادها، برگزاری نمایشگاهها و دیگر امور مرتبط با روابط عمومی است و گویندگی همواره شغل دوم من محسوب می شده است. در ضمن من به طور دائم به آمریکا مهاجرت نکرده ام و در این کشور و ایران به فعالیتهای تخصصی خود ادامه خواهم داد.
7- به نظر می رسدقرار دادن نام اینجانب در کنار همکاران سابق عزیزی که تفکرات دیگری دارند و مسیر دیگری را برگزیده اند، نوعی غرض ورزی و یا شاید تصور اشتباه نگارنده محترم خبر باشد، زیرا اینجانب هیچ گاه حاضر به همکاری با رسانه های سیاسی خارج از کشور نشده ام و هیچ گاه نیز نخواهم شد.
8- در پایان از همه عزیزانی که نسبت به اجرای بنده اظهار لطف کرده اند بسیار سپاسگزارم.
مجری شبکه خبر
اون دسته از بازیگران زنی که این روزا در حرفه ی اصلیشون موفق نیستند، همگی تصمیم گرفتند تا بیکار نمانند و وارد حرفه ی مدلینک شوند؛ پس از سحر قریشی، فریبا نادری و چند نفر دیگه، اینبار نوبت به بهنوش بختیاری رسید!
عکسهای جدید بهنوش بختیاری
عکسهای جدید بهنوش بختیاری
عکسهای جدید بهنوش بختیاری
عکسهای جدید بهنوش بختیاری
بهنوش بختیاری
دادگاه سوپر مدل ۲۳ ساله پاکستانی به اتهام پولشویی در “راولپندی” برگزار شد.
“ایان علی” سوپر مدل ۲۳ ساله پاکستانی روز ۱۴ مارس در فرودگاه اسلام آباد به اتهام پولشویی بازداشت شد. مبلغ ۵۰۰ هزار دلاری که در چمدان او بود، از مبلغ ۱۰هزار دلار پول نقدی که هر مسافر می تواند به طور قانونی از پاکستان خارج کند به مراتب بیشتر بود.
ایان علی، اتهام پولشویی را رد می کند و می گوید این پول را از راه مشروع و با فروش خانه و زمین به دست آورده و از مقررات گمرکی بیاطلاع بوده است. وی پس از بازداشت بیش از دو هفته را در زندان “ادیاله” در راولپندی پاکستان زندانی بود و امروز در دادگاه “راولپندی” حاضر شد.
زندانی شدن سوپر مدل زیبای پاکستانی یکی از موضوعات جنجالی رسانه ها پاکستان در هفته های اخیر بوده است و در این مدت رسانه های پاکستانی از تلاش وی برای دسترسی به امکانات ویژه خبردادند.
به گفته دادستانی، ایان علی، در صورت محکومیت به جرم قاچاق پول از پاکستان، ممکن است با پرداخت جریمه سنگین و ۱۴ سال زندان روبرو شود.
چنین چشمان مختلط رنگی به ندرت دیده شده و همین رنگ چشم او باعث شده تا معروف شود. البته نا گفته نماند که علاوه بر رنگ چشمانش، حالت ابروهای او که یک عدد هشت فارسی است، کمی او را خاص تر کرده.
دختری عراقی توانست تعداد فالوو های خود را در صفحه ی اینستاگرامش به بیش از چند هزار برساند. او بخاطر رنگ چشمانی که دارد، در اینستاگرام مشهور شده. ورونا دختری عراقی الاصل است که در آلمان زندگی می کند و دارای چشمانی با رنگ مخلوطی است. اگر کمی دقت کنید، در چشمان او حاله ای از رنگ های زرد، سبز، آبی و قهوه ای را می توانید ببینید.
چنین چشمان مختلط رنگی به ندرت دیده شده و همین رنگ چشم او باعث شده تا معروف شود. البته نا گفته نماند که علاوه بر رنگ چشمانش، حالت ابروهای او که یک عدد هشت فارسی است، کمی او را خاص تر کرده.
این دختر خنده های زیبایی هم دارد و هنگامی که می خندد، چهره ی بسیار معصومی به خود می گیرد.
البته در بسیاری از عکس هایش، دستش را جلوی دماغش گرفته و این به معنی این است که فکر می کند فرم بینی زیبایی ندارد اما اگر کمی دقت کنید، خواهی فهمید که حق با ورونا است و فقط زیبایی دیگر اعضای صورت او باعث شده تا بزرگی دماغش دیده نشود.
او به عنوان یکی از زیباترین دختران عراقی شناخته شده که اگر به چهره ی او با دقت نگاه کنید، بخاطر همین طبیعی بودن زیبایی او باعث شده تا چهره ی دوست داشتنی تری داشته باشد.
تصاویر خاص از زیباترین دختر عراقی
عکسهای دختر جذاب عراقی
عکس زیر مربوط است به عکس بدون آرایش دختر عراقی
دختر عراقی
ما ایرانی ها زیاد به سفرهای هیجان انگیز در ماه عسل عادت نداریم. ماه عسل یکی از ارکان مهم زندگیه که نباید بذاریم از دست بره :دی در این مطلب قصد دارم شما را با ۵ مقصد برای گذراندن یک ماه عسل رویایی آشنا کنم. پیشنهاد میکنم حتما اینجاها تشریف ببرید فقط یادتون نره رفتن به این مکان ها یک حساب بانکی پر از پول میخواد.
۱) لیون (فرانسه)
لیون یکی از زیباترین شهرها برای سفری دو نفره و عاشقانه است. خود شهر پاریس هم پیشنهاد خوبیست ولی اغلب شلوغ و پر از رفت و آمد توریست های مختلف است. پیشنهاد می کنم که سفر خود را به این شهر با روز ۸ دسامبر مصادف کن چرا که فستیوال نور در این تاریخ در آن جا برگزار می شود و بسیار جذاب و دوست داشتنی است.
۲) ایبیزا ( اسپانیا )
شهر ایبیزا همیشه چیزی برای عرضه کردن به شما دارد، مخصوصا اگر اینکه یک جفت کبوتر عاشق باشید. فقط کافی است تصور کنید که با خیال راحت در سواحل ایبیزا دراز کشیده اید و دست معشوق خود را در دست گرفته اید. همچنین عشق شما لایق غروب زیبایی است که در آخر روز شاهد آن خواهید بود.
۳) پراگ ( چک )
فقط به این تصویر نگاه کنید تا متوجه شوید که چرا پراگ بهترین مکان برای یک ماه عسل فوق العاده است. این شهر عاشقانه پر از رستوران ها و هتل های لوکس و کافه های عاشقانه است.
۴) باگان ( میانمار )
باگان انقدر فوق العاده است که ماه عسل که سهل است می توانید چند سال را با معشوقتان در آن جا بمانید و زندگی زیبایی را ایجاد کنید. آن جا پر از معابد جالب و غروبی دل انگیز است. همچنین در باگان می توانید سوار بر بالن شوید و به آسمان بروید.
۵) مایو ( هاوایی )
اینجا دیگر دقیقا شبیه کاملا مطابق با تصاویر رویایی شماست. فرهنگ گرم و جذاب هاوایی با شب هایی زیبا از کمترین زیبایی های هاوایی است. هاوایی مملو از جنگل هایی است که می توانید با معشوقتان در میان شاخ و برگش گم شوید و عشق بازی کنید. بهترین زمان برای سفر به هاوایی از سپتامبر تا نوامبر است! پس پولدار جان ها! برنامه ریزی خود را شروع کنید.
امیدوارم از مطلب امروز خوشتون اومده باشه
تعداد صفحات : 4